گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

 

صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛

گر خوشی از صید ما،این سر ما، این کمند

ما همه شیرین پرست، لیک دریغا که هست

کوکب فرهاد پست، اختر خسرو بلند

بنده ی فرمان او، از دل و جان ما همه

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

بی‌تو چو می در قدح ریزم و شکر به جام

خون بود آن در جگر، زهر شود این به کام

قد چو فرازی به باغ، رخ چو فروزی ز بام

سروی و سرو بلند، ماهی و، ماه تمام!

بر سر کویت مریز، خون مرا کی رواست

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟!

منطق بلبل گشاد، چنگ خوش آهنگ کو؟!

آه ز تلخی کام، آن لب شیرین کجاست؟!

داد ز تنگی دل، آن دهن تنگ کو؟!

سوخت ز مشکم دماغ، موی تو را خون چه شد؟!

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - تاریخ فوت محمد قلی بیگ (۱۱۷۹ه.ق)

 

آه، که ابری سیه، بست تتق در چمن

آه که بادی خنک، کرد به گلشن عبور

کز نم آن، تیره ابر، شد چمن از سبزه پاک؛

وز دم آن سرد باد، شد سمن از برگ عور

لالهٔ رنگین راغ، سوخته از درد و داغ؛

[...]

آذر بیگدلی
 
 
sunny dark_mode