گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - مدح خواجه فخرالدین

 

در تتق ابر شد، باز رخ آفتاب

همچو بناگوش یار در خم زلف بتاب

مهر سیه پیرهن ابر سپید پریش

هندوی کافور موی ترک معنبر نقاب

خانقه صوفیان بر گه ز بس اقحوان

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - مدح علاء الدوله فخرالدین عربشاه

 

تافت چو صبح دوُیم شاخ ملمع سلب

جرم فلک زیر پای چشمه خور، زیر لب

هودج غنچه چنان بند قماط حریر

شاخ شکوفه کشان طرف ردای قصب

مُهره سیمین حباب ساخته بر نطع آب

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - مدح سلطان ارسلان بن طغرل، پس از فتح ابخاز

 

خسرو توران گشای، روی بایران نهاد

خام کمندش لکام بر سر شیران نهاد

نیک شناسد جهان آنکه جهان آفرید

نام جهانگیر شاه، شاه جهان بان نهاد

خسرو کیوان خدیو اوست که کیهان خدای

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مقام عشق فرماید

 

عشق برآورد گرد، از سر مردان مرد

گر تو، بسر زنده ی از سر این راه، گرد

فرد شو از هر دو کون تا بقبولی رسی

طالب مشرک مباش در ره مطلوب فرد

و الله، کافسار حکم بر سر دوران کنی

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - مدح علاءالدوله فخرالدین عربشاه پادشاه کهستان - مطلع نخست

 

طفل نه ای چند از این، دایه نا مهربان

گاه قماط بهار گه کفن مهرگان

مایه ی بوئی نماند زلف شب انس را

زانکه فرو شست از آن سیل سحر مشکبان

هفت سیه کاسه چند چشم سپیدت کنند

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - مدح علاءالدوله فخرالدین عربشاه پادشاه کهستان - مطلع دوم

 

ای صف شمشاد تو تاخته بر ارغوان

گل ز پی بند کیت بسته کمر بر میان

مجلس انس تو را جرم قمر عود سوز

بزم جمال تو را شکل پرن نقلدان

چست رکاب زمین در صف خوبان توئی

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۲ - مدح علاءالدوله فخرالدین عربشاه پادشاه کهستان - مطلع سوم

 

تا نفس عیسوی زاد نسیم از دهان

مرده ی یکساله شاخ یافت دگر ره روان

قطره چو پیگان گری است، بر زره آبگیر

غنچه چو زوبین زده است بر سپر گلستان

عربده آغاز کرد بلبل سر مست باز

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - مدح علاءالدوله فخرالدین عربشاه پادشاه کهستان - مطلع چهارم

 

دوش چو برد آفتاب دست به تیغ یمان

کرد سحر ترکتاز بر سپه زنگیان

چرخ ربیعی لباس خواست که در سر کشد

بافته بود آفتاب چادر زرد خزان

کسوت عباسیان محتسب دیده را

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - مدح علاءالدوله فخرالدین عربشاه پادشاه کهستان - مطلع پنجم

 

غنچه دو اسبه رسید با سپه ضیمران

پهلوی گلگونشان کوفته از ضیم ران

سینه هامون گرفت جوشن ازرق شعار

نیزه ی اغصان نمود بیرق اخضر عیان

رخش صبا میدوید، کرم سوی سبزه گاه

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲

 

با دل بد عهد تو گاو گل سر دامن است

گنبد نیلوفری در یک پیراهن است

یک نفس آخر بدار گر نه چو چرخ بلند

گرد جهان گشتنت بهر ستم گردن است

معدن گوهر شده است بی تو دو چشمم ولیک

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

یارستم پیشه باز، دست جفا می برد

و ز همه یاران سخن، دست بمامی برد

رنگ جفا، راست کرد طره اوتاجهان

وای دماغی کزو بوی وفا می برد

گفت که سر کم ندید از درما عاشقان

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵

 

پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن

گم کرده در هوای تو درمان خویشتن

حال مرا ز درد تو سیری نمیکند

سیر آمدم بجان تو از جان نخویشتن

چون گوی شد دل من و زلفین پرخم است

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳

 

از کف ترکی چو ماه باده خور و باده خواه

چشمهٔ لب بی گیاه گوشهٔ خور بی حجاب

جان بستاند ز دل جزع وی اندر جفا

دل برباید ز جان لعل وی اندر عتاب

اثیر اخسیکتی
 
 
sunny dark_mode