گنجور

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

بس بمساجد شدیم بهر تولا

مسجد اقصی کجاست؟ مسجداقصا؟

مسجد اقصای ماست بلده طیب

مسجد اقصی کجاهاست؟ «دنی فتدنا»

مسجد اقصی ظهور قدس تجلی

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵

 

«ستة ایام » گفت و «سبع سماوات »

«ثم علی العرش استوا» است نهایات

حضرت حق را عروش نامتناهیست

فاش بگویم عروش جمله ذرات

بر سر ذره مستویست باسمی

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

باز، ز خم باده های ناب بر آمد

ناله زار از دل رباب بر آمد

بست نقابی بر آن جمال دل افروز

نور جمالش از آن نقاب بر آمد

هستی ما بدحجاب راه،چو برخاست

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵

 

یار ببازار کاینات برآمد

نعره هیهات از جهات برآمد

صبح وصالش دمید در همه جایی

هر طرفی بانگ الصلات برآمد

جمله ذرات گشت زنده جاوید

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۵

 

در پس آیینه چیست باز نمایید

در رخ آیینه رو بروی شمایید

در پس آیینه حکمتست و معانی

در رخ آیینه در مقام لقایید

گر طربی هست در حمایت عشقید

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۳

 

عاشق یارم، بغیر یار ندارم

در دو جهان یار و غمگسار ندارم

خاک وجودم بباد داد ولیکن

بر دل از آن دلستان غبار ندارم

بسکه سر افتاده است در ره عشقت

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۲

 

ماه عیانست روی یار چه گویم؟

درصفت حسن آن نگار چه گویم؟

مصحف حسنت بخط خوب غبارست

من صفت آن خط غبار چه گویم؟

سوخت دل و جان بی قرار مرا عشق

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۴

 

بسودایت سرشت آب و گل من

بدیدار تو حل شد مشکل من

من از آیات مجدم، کس نداند

چه معنی خواهد از من قایل من؟

عنایت های بی علت مدد شد

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۹

 

ای دل عشاق را بروی تو شادی

غایت مقصود و منتهای مرادی

در دلم آتش نهاده ای، چه توان گفت؟

هرچه نهادی بجای خویش نهادی

آتش عشق تو بود بادی دولت

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۴

 

تو محبوب جانی و جان جهانی

فدای تو صد عمر و صد زندگانی

بنور هدایت چراغ زمینی

برفعت فزون تر ز هفت آسمانی

علیه الصلوتی، علیه السلامی

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲

 

صدر ولایت، که نقد شیخ صفی داشت

قرب نود سال بود رهبر این راه

جانش بوقت رحیل عطسه زد و گفت

«یا ملک الموت، قد وصلت الی الله »

حالت او راملک چو دید عجب ماند

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰

 

حکمت یونانیان حصار نگردد

از ضرر تند باد قهر خدایی

حکمت امجد شنو، ز ملت احمد

پیر کهن دیر دهر خواجه سنایی

قاسم انوار
 
 
sunny dark_mode