گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۵

 

ایا قاضی حیلت گر، حرام آشام رشوت خور

که بی دینی است دین تو و بی شرعی شعار تو

دل بیچاره یی راضی نباشد از قضای تو

زن همسایه یی آمن نبوده در جوار تو

ز بی دینی تو چون گبری و زند تو سجل تو

[...]

سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۶

 

ایا بازاری مسکین نهاده در ترازو دین

چو سنگت را سبک کردی گران زآنست بار تو

تو گویی سودها کردم، ازین دکان چو برخیزی

ببازار قیامت در، پدید آید خِسار تو

سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۷

 

ایا درویش رعناوش چو مطرب با سماعت خوش

بنزد ره روان بازیست رقص خرس وار تو

چه گویی نی روش اینجا بخرقه است آب روی تو

چه گویی همچو گل تنها برنگست اعتبار تو

بهانه بر قدر چه‌نهی قدم در راه نه، گرچه

[...]

سیف فرغانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode