گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - فی مدح الصاحب السعید جمال الدولة و الدین احمد

 

چه کاخست این که کیوانست جفت طاق ایوانش

قمر خشتی ز دیوارش فلک رکنی از ارکانش

زلال کوثر و تسنیم آب حوض دلجویش

نهال سدره و طوبی نبات صحن بستانش

فلک گردونه ئی زردوز پیش صفه ی بارش

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - فی مدح الصاحب الاعظم دستور المعظم شمس الحق و الدین محمود صاین قاضی نور الله مرقده

 

الا ای جعد چین بر چین مشکین کمند افکن

گرفته آفتابت جیب و ماه و مشتری دامن

تو آن جادوی کشمیری که از بادش بود مرکب

تو آن هندوی خونخواری که بر آتش کنی مسکن

شکست مشک چین از تو فریب عقل و دین از تو

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - فی مدح السلطان الاعظم جمال الدولة و الدین الشیخ ابواسحق طاب ثراه

 

بنوروزی بیا یارا بیارا اشتر و حجره

که آرایند از بهر تماشا اشتر و حجره

مران چون صالح و یوسف حدیث از ناقه و زندان

که نبود پای بند مرد دانا اشتر و حجره

ز ابر چشم گوهر بار و موج قلزم طبعم

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - فی مدح المولی الاعظم خلاصة العترة النبویه زبدة آل المصطفویه حمید الملة و الدین ادام الله برکة انفاسه الشریفه

 

الا ای لعبت قدسی بیار آن راح ریحانی

که با روح القدس ما را سماعی هست روحانی

سبک رطل گران در ده سبک روحان مجلس را

که از ساغر نباشد عیب اگر آید گران جانی

مرا گوئی که دعوت کن پری رویان علوی را

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴

 

شبی با یار در خلوت مرا عیشی نهانی بود

که مجلس با وجود او بهشت جاودانی بود

عقیقش از لطافت در قدح چون عکس می افکند

می اندر جام یاقوتی تو گوئی لعل کانی بود

جهان چون روز روشن بود بر چشمم شب تاری

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹

 

مرا ای بخت یاری کن چو یار از دست بیرون شد

بده صبری درین کارم که کاراز دست بیرون شد

نگارین دست من بگرفت و از دست نگارینش

دلم خون گشت و زین دستم نگار از دست بیرون شد

شکنج افعی زلفش که با من مهره می بازد

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰

 

چه بادست اینکه می آید که بوی یار ما دارد

صبا در جیب گوئی نافه ی مشک ختا دارد

بطرف بوستان هر کس بیاد چشم میگونش

مدام ار می نمی نوشد قدح بر کف چرا دارد

چو یار آشنا از ما چنان بیگانه می گردد

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶

 

سِری بالعِیس أصحابی وَلی فی العیس مَعشوق

ألا یا راهِب الدیر فَهَل مرَّت بک النوقِ

فتاده ناقه در غرقاب از آب چشم مهجوران

و فوق النوقِ خیماتٌ و فِی الخیمات مَعشوقِ

سزد گر دست گیریدم که کار از دست بیرون شد

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱

 

من آن مرغ همایونم که باز چتر سلطانم

من آن نوباوه ی قدسم که نزل باغ رضوانم

چو جام بیخودی نوشم جهانرا جرعه دان سازم

چو در میدان عشق آیم فرس بر آسمان رانم

چراغ روز بنشیند شب ار چون شمع برخیزم

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۲

 

چو چشم خفته بگشودی ببستی خواب بیداران

چو تاب طرّه بنمودی ببردی آب طرّاران

ترا بر اشک چون باران من گر خنده می آید

عجب نبود که در بستان بخندد غنچه از باران

چو فریاد گرفتاران بگوشت می رسد هر شب

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۷

 

حریفان مست و مدهوشند و شادروان خراب از می

من از بادام ساقی مست و مستان مست خواب از می

چنان کز ابر نیسانی نشیند ژاله بر لاله

سمن عارض پدید آید ز گلبرگش گلاب از می

تنش تابنده در دیبا چو می در ساغر از صفوت

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

حدیث آرزومندی جوابی هم نمی ارزد

خمار آلوده ئی آخر شرابی هم نمی ارزد

خرابی همچو من کومست در ویرانها گردد

اگر گنجی نمی ارزد خرابی هم نمی ارزد

سزد چون دعداگر هر دم بر آرم بی رباب افغان

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱

 

زبان خامه نتواند حدیث دل بیان کردن

که وصف آتش سوزان بنی مشکل توان کردن

در آن حضرت که باد صبح گردش در نمی یابد

دمادم قاصدی باید ز خون دل روان کردن

شبان تیره از مهرش نبینم در مه و پروین

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۳

 

زهی روی دل افروزت چراغ و چشم هر دیده

مرا صد چشمه در چشم و ترا صد دیده در دیده

نکرده در جهان کامی بجز وصلت تمنّا دل

ندیده بر فلک روزی چو رخسارت قمر دیده

من از آن گوی سیمینت چو چوگان گشته سرگشته

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱

 

دلا بر عالم جان زن علم زین دیر جسمانی

که جانرا انس ممکن نیست با این جن انسانی

در آن مجلس چو مستانرا ز ساغر سرگردان بینی

سبک رطل گران خواه از سبک روحان روحانی

سماع انس می خواهی بیا در حلقه ی جمعی

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۴

 

کجا باز آید آن مرغی که با من همقفس بودی

گهی فریاد خوان گشتی گهم فریاد رس بودی

از آن ترسم که صیادی بمکرش صید گرداند

که او پرواز نتواند که دائم در قفس بودی

نمی دانم که بر برج که امشب آشیان دارد

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۷

 

اگر در جلوه می‌آری سمند باد جولان را

بفرما تا فرو روبم به مژگان خاک میدان را

مکن عیب تهی‌دستان که در بازار سرمستان

گدا باشد که بفروشد به جامی ملک سلطان را

چرا از کعبه برگردم که گر خاری بود در ره

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

تنم تنها نمی خواهد که در کاشانه بنشیند

دلم را دل نمی آید که بی جانانه بنشیند

ز دست بنده کی خیزد که با سلطان درآمیزد

که کس با شمع نتوان که بی پروانه بنشیند

دلی کز خرمن شادی نشد یک دانه اش حاصل

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۰۷

 

مدام آن نرگس سرمست را در خواب می بینم

عجب مستیست کش پیوسته در محراب می بینم

اگر خط سیه کارش غباری دارد از عنبر

چرا آن زلف عنبر بیز را در تاب می بینم

اگرچه واضع خطست ابن مقله ی چشمم

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

ز لعلم ساغری در ده که چون چشم تو سرمستم

و گر گویم که چون زلفت پریشان نیستم هستم

کنون کز پای می افتم ز مدهوشی و سرمستی

بجز ساغر گجا گیرد کسی از همدمان دستم

اگر مستان مجلس را رعایت می کنی ساقی

[...]

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode