گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - احزاب سیاسی

 

خدا رحمت کند مرحوم حاجی میرزاآقاسی را

ببخشد جای آن بر خلق احزاب سیاسی را

ترقی اعتدالی انقلابی ارتجاعیون

دومکراسی و رادیکال و عشقی اسکناسی را

وزارت دادن طفلان وکالت کردن پیران

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۵

 

ببال ای تخت افریدون بناز ای تاج نوشروان

که آمد شه درون کاخ و تابد مه بشادروان

بگشت اندر شود دهقان و آرد آب اندر جو

بباغ اندر شود رزبان و کارد سرو در بستان

سپهر پیر بر شاه جوان زودا که بسپارد

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

شنیدم کودکی گفتا به همشاگرد خود یارب

بمیرد این معلم کز جفایش جان ما بر لب

بگفتش سودنی زین کار زیرا دیگری آید

بجایش گر فرج خواهی بگو ای کاشکی امشب

شکستی تخته تعلیم و بابا رفتی از دنیا

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹ - بحاجی حسین آقای ملک بر سبیل طیبت نگاشته است

 

حسینا دولتی جاوید و عمری جاودان بادت

جهانرا گنجهای شایگانی رایگان بادت

بکوری چشم عین الدوله و ادبار میرآخور

فریمان ز فرمان اسب دولت زیرران بادت

نفوذ امرت از صحرای ز یدر باد تا بیدر

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

به زیر سایه شاهی که مهر از پرتوش زاید

ولی حق که بر خورشید رخت از نور بخشاید

امیرالملک فرخ فر حبیب الله خان خواهد

به جشن عیش خود فرق از فرح بر فرقدان ساید

تمنا دارم از آن شمس طالع کز ره شفقت

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵

 

ازین مکتوب دانستم که دلدارم غمی دارد

چو زلف خود شبی تاریک و روز درهمی دارد

چرا نالد ز غم ماهی که بر تخت شهنشاهی

ز جم جام، از خضر لعل، از سلیمان خاتمی دارد

نفرساید ز فرعون آنکه در جیش ید بیضا

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳

 

اگر یک تن به گیتی درد یاران را طبیبستی

خداوند محبت شاه مهرویان حبیبستی

ز صوت عندلیب اندر چمن جانها برقص آید

مگر در وصف او سرگرم دستان عندلیبستی

گر او را بر فلک جانیست یا رب از چه رودایم

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

غدیر خم رسید ای ساقی گلچهره می باید

مئی کو یادگار از دولت کاوس کی باید

بصحرا در شدن با لاله روئی نیک پی باید

در آنجا ساختن عود و رباب و چنگ و نی باید

ز رشک روی دلبر عارض گل غرق خوی باید

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

نگفتم از پس سختی بیاید روز آسانی

نگفتم چرخ آبادی پذیرد بعد ویرانی

تو می پنداشتی کانی غم که باشد در فراوانی

نخواهد رایگان رفتن ز بس دارد گرانجانی

کنون دیدی که ماه روزه از تایید یزدانی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۷

 

سپه را گاه زاری بر سپهسالار اعظم شد

که از سوگش دل شه خسته و پشت سپه خم شد

نه یک تن کم شد از ایران که مانا صد هزاران تن

که هر یک بر هزاران تن فزود اندر هنر گم شد

بنال ای چرخ بازاری و کن اشک از بصر جاری

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۰ - راجع به چوبداران گوسفند فروش

 

بهنگام تقاضا هر که مال چوبداران را

شود منکر بنزد من سزایش چوب دار آید

تقاضا را محصل باید اما چون بیندیشی

محصل گاه بی چوبست و گاهی چوبدار آید

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۰ - مطایبه

 

دریغ آن ناصرالدین شاه و استبداد دورانش

عزیز حضرت سلطان امین بزم خاقانش

ز فراشان قرمزپوش و دژخیمان بدهیبت

چماق شاطر و چوب قرقچی در بیابانش

گهی در دشت دوشان تپه گه در مشکوی مشکین

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۵ - در تهنیت ولادت

 

چو بر شد هفت ساعت ثلث کم از شام دوشنبه

شد اندر نیم شب ناگه چراغ صبحگه روشن

نهم از ماه شوال المکرم بود کز فره

سپهر سلطنت را کرد ماهی چارده روشن

ز گردون ولیعهدی مهم سرزد بنام ایزد

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳۰

 

خداوندا شنیدستم که چون یوسف به مصر اندر

فراز مسند عزت همی کرسی نشین آمد

بسالی کز درون خلق دود اندر هوا می شد

ز کنعان نامه یعقوب بر یوسف چنین آمد

که ما را در پی روزی بدست تو است چشم اینک

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳۲ - از طرف احترام السیاده قائم مقامی مدیر مدرسه بنات اسلامی برای طبع در رقعه دعوت بانوان به مدرسه انشا فرموده

 

چو اندر سایه سلطان عالم حجت یزدان

امام العصر مولی الخافقین فرزند پیغمبر«ص »

بروز امتحان اندر دبستان بناتیه

که از بهرش بساط جشنی آرایم بزیب وفر

تقاضا دارم از الطاف بی پایان در آن ساعت

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۸ - هفت اندام مردم نمازی

 

ترا باید که هفت اندام هنگام نماز اندر

فروسایی به خاک تیره در کیش مسلمانی

وگر از نام هفت اندام پرسی گویمت اینک

دو شست پای و دو زانو و دو پنجه دست و پیشانی

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۴ - راز تیموری

 

یک آشوب عظیمی اندرین گیتی به دست آید

ز سوزش خاک در شیون ز دودش مصر مست آید

چو دود از مصر برخیزد بخشک و تر درآمیزد

بملک روم یعنی در زمین خور نشست آید

چنان بارد بسر هر تازه چرخی راز چرخ آتش

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۲۱

 

خدا رحمت کند مرحوم حاجی میرزا آقاسی را

ببخشد جای آن برخلق احزاب سیاسی را

ترقی اعتدالی انقلابی ارتجاعیون

دومکراسی و رادیکال و عشقی اسکناسی را

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومه‌ها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۲۶ - راز تیموری

 

یک آشوب عظیمی اندرین گیتی بدست آید

ز سوزش خاک در شیون ز دودش مصر مست آید

چو دود از مصر بر خیزد به خشک و تر درآمیزد

به ملک روم یعنی در زمین خور نشست آید

چنان بارد بسر هر تازه چرخی راز چرخ آتش

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱

 

ز بی‌دردان علاج درد خود جستن بدان ماند

که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقرب‌ها

ادیب الممالک
 
 
۱
۲
sunny dark_mode