کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۱ - وله ایضا
بهاء الدّین که تا دور جهان بود
نپندارم که چون تو یک جوان بود
سخن کاندر دهانش صد زبانست
همیشه در ثنایت یک زبان بود
بدان خلق و لطافت کز تو دیدم
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۵ - وله ایضا
جهان صدرا لقای فرّخ تو
سعادت را ز بهر فال باید
کسی را کآرزوی خدمت تست
فراوان مایه از اقبال باید
اگر تو در خور همّت کنی جود
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۶ - وله ایضا
ایا صدری که بی عون سخایت
ز زانو بر نمی دارد هنر سر
قضا با اسمان صد بار گفتست
که از فرمان او بیرون مبر سر
کمان چرخ را بازوی حکمت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۱۹ - ایضا له
مرا گفتند مولانا چنین گفت
که جزو شعر خادم دید در پیش
چرا گندم همی بخشد فلانی
که نتواند شکستن نانک خویش
اگر ممدوح دیگر چون تو باشد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۴ - وله ایضا
کمال الدّین که چرخ پیر نارد
جوانی چون تو در انواع کامل
امل از کیسة جود تو فربه
فلک با رفعست قدر تو نازل
زده از یکدلی اندر هوایت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳۳ - ایضا له
بنا میزد دلی چون شیر دارم
زبانی بر سخنها چیر دارم
تو پنداری به دقت جنگ و کوشش
دلی از زندگانی سیر دارم
ز زخم خنجر و زوبین و ناوک
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۲ - ایضا له
اگر چه مدّتی شد تا ز سالوس
گذر بر کوی خمّاری نکردم
چو ناجنسان ز روی خام طبعی
می اندر جام می خواری نکردم
به چشم فاسقی از راه تهمت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۹ - ایضا له
ز من بشنو حدیث بخل خواجه
که نتوان خوبتر زین وصف کردن
اگر روزی مصافی آیدش پیش
نهد حالی به زخم تیغ گردن
نیندازد به دشمن تیر از بخل
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۱۲ - وله ایضا
مرا سیّ و دو خدمتکار بودند
همه یک خانه و یک روی و یک رای
و شاقانی چو مروارید خوشاب
سمن دیدار و خندان و شکر خای
همه سر تیز و سخت و چست و چالاک
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۱۶ - و له ایضاً
زهی حرّی که ثابت کرد جودت
بر ارباب هنر دست ایادی
زمین با قوّت حلمی که اوراست
ز بار حلم تو کرده تفادی
بحمدالله همه معنیت جمعست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۴ - وله ایضا
ایا حرّی که دستت گاه بخشش
چو ابر بهمنست از سیم پاشی
شکاری کرده ام امروز زیبا
چنان کز سیم سروی بر تراشی
ولیک از شرم رویم می نماید
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۶ - ایضا له
ایا صدری که در بازار دانش
کند کلک تو دایم در فروشی
مکن سستی چنین در کار داعی
چه خواهد کرد با این سخت کوشی
جوابش باز ده تا من نگویم
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۷ - و له ایضا
بزرگی را همی دانم که هرگز
چو او کس نیست در افساد حالی
نفاق و بخل مقرونست در وی
چو قوّتهای و همّی و خیالی
بدان ریش چو جاروب از همه سوی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۲ - ایضا له
فرستادم بخدمت کاردی خوب
که ارزد گوهر او هر چه خواهی
ببین بر دسته تیغش ، گر ندیدی
زبان مار در دندان ماهی
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۵ - فی مدح ابن بدرالدّین باسمعیل
بنامیزد چنان فرّخ لقایی
که گویی سایۀ پرّ همایی
چو بگشایی زبان لبها ببندی
چو در بندگی قبا گیتی گشایی
بشمشیر تو نصرت را تفاخر
[...]
کمالالدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - وله ایضا یمدحه و یصف الرّیاحین
زهی با چهره ات گلبار گلزار
رخت گلگونۀ رخسار گلزار
شکسته تاب زلفت پای سنبل
نهاده دست حسنت خار گلزار
مگر در گلستان بگذشته یی دوش
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۴ - و قال ایضاً
ز خط عارض ترکان لشکر
مرا این فایده تا جاودان بس
که خط از عارض ترکان لشکر
ز شرمش برنیارد سر ازین پس