عنصری » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح سلطان محمود غزنوی
منقش عالمی فردوس کردار
نه فرخار و همه پر نقش فرخار
هواش از طلعت ماهان پر از نور
زمینش از بوسۀ شاهان پر آثار
بتانی اندر و کز خط خوبان
[...]
عنصری » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح امیر نصر بن ناصر الدین سبکتگین
غنودستند بر ماه منور
خط و زلفین آن بت روی دلبر
یکی را سنبل نو رسته بالین
یکی را لالۀ خود روی بستر
ز مشکین جعد زنجیرست گویی
[...]
عنصری » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - در مدح سلطان محمود غزنوی گوید
بدان ماند که یزدان گرو گر
جهانی نو بر آورده است دیگر
چو کشمر بوم او پر سرو و با حسن
چو کشمیر اصل او پر نقش و با فر
نه نقش از بن نباشد جز بکشمیر
[...]
عنصری » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدح محمد بن ابراهیم طائی
نه خفته ست آن سیه چشم و نه بیدار
نه مستست آن سیه زلف و نه هشیار
یکی بیدار طبع و خفته صورت
یکی هشیار طبع و مست کردار
سر جعد و سر زلفش نگه کن
[...]
عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - در مدح سلطان محمود غزنوی
بدان گردیست آن سیمین زنخدان
بدان خمیدگی زلفین جانان
یکی گوئی که از کافور گوییست
یک گوئی که هست از مشگ چوگان
چه چیزست آن خط مشکین و آن لب
[...]
عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - در مدح سلطان محمود
گل خندان خجل گردد بهاری
که تو رنگ از بهار و گل به آری
بسیم ومشک نازد جان ازیرا
که سیمین عارض و مشکین عذاری
نگار قندهاری قند لب نیست
[...]
عنصری » قصاید » شمارهٔ ۷۱
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۰
گرفت از ماه فروردین جهان فر
چو فردوس برین شد هفت کشور
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۱
شه گیتی ز غزنین تاختن برد
بر افغانان و بر گبران کهبر
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۲
شکار باز خرچال و کلنگ است
شکار واشه ونج است و کبوتر
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۳
چریده دیو لاخ ، آکنده پهلو
بتن فربه ، میان چون موی لاغر
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۵
تو آن شاهی که اندر شرق و در غرب
جهود و گبر و ترسا و مسلمان
همی گویند در تسبیح و تهلیل
که یا رب عاقبت محمود گردان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۳۴
گل سوری بماه اندر شکفته
بر او بر کژدم جرّاره خفته
دو لب چون دانۀ نارست لیکن
بنوک سوزن اندیشه سفته
نکوروئی که از فردوس حورا
[...]
عنصری » اشعار منسوب » شمارهٔ ۱۴ - الاشعار فی المطایبة الراح مفدمته عنصری گوید
خداوندا همیخواهم که از دل
تو را تا عمر دارم میستایم
ولیکن از دم جور زمانه
برنجید این دل مانده نمایم
حریف نیم مست امروز ناگه
[...]