پری دیدار حوری یاسمن خد

دری رفتار کبکی نارون قد

نه نی خدوی اندر یاسمن رنگ

نه بی قد وی اندر نارون حد

برشک از نور رویش ماه و خورشید

[...]

وزیر شاه سعد الملک مسعود

چو سعد آباد کرد از روی محمود

که سعدین فلک مسعود گشتند

ز سعدالملک سعد آباد مسعود

ملک مسعود را گوئی عطا داد

[...]

ز گردون سعد اکبر داد پیغام

بدستوری که با شاه است همنام

که تا من سعد ملک آسمانم

تو خواهی بود سعدالملک اسلام

ز سعد اکبر ای صدر اکابر

[...]

شه انجم به پیروزی شهنشاه

محول شد برین پیروزه خرگاه

ز برج ماهی لؤلؤ پشیزه

ببرج تیره مرجان چراگاه

ز تحویل شه انجم بتعجیل

[...]

نصیر دین که چشم پادشائی

نبیند چون تو فرخ کدخدائی

جهان را کدخدائی جز تو نبود

چنان چون نیست جز یزدان خدائی

اگر گویم بهمت آسمانی

[...]

ندارم با تو روی آشتی رو

طریق آشتی نگذاشتی رو

ره ناداشتی را پیشه کردی

گرت نیک آید از ناداشتی رو

بنزد آنکه دارد در دلت جای

[...]

بیا ای دیده در بغداد دجله

اگر داری بدل بر یاد دجله

بچشم من نگر تا هست افزون

یکی چشم من از هفتاد دجله

ز هجر روی بغدادی نگاری

[...]

نظام الدین شه والای میران

ایا ذات تو از رحمت سرشته

هوای مهر تو ایزد تعالی

بدلهای خلایق بر نوشته

ندانم یکتن از کل خلایق

[...]

الغ عارض ز . . . ن گربه افتاد

جهانرا گنده گردانید از باد

چرا خاکش نپوشیدند بر روی

که باگه این کند گربه چو افتاد

گه گربه بعهد ارسلان خان

[...]

خر خمخانه را آزار کردم

دل خر کرگان را شاد کردم

ز ظلم و داد خر را آگهی نه

که با وی ظلم کردم داد کردم

همان کردم ز ظلم و داد با وی

[...]

بخواهم گفت وصف سرخ کناس

چو کرد اندر دلم ابلیس وسواس

ترشروئی، ابوالعباس نامی

نشسته بر بساط آل عباس

بتن ماننده روباه مسلوخ

[...]

نظامی در خراسان خورد گشنیز

که تا گشتش رسن تابی فرامشت

به شهر خویش گوئی خویشتن را

نماید کان چه . . . ونست آن به انگشت

به . . . ون در برد باید سو کمان را

[...]

چه . . . یر است این ز . . . یر خر زبر دست

که خر چون دید زو، آنگونه بشکست

خر نر را . . . ون در کردم این . . . یر

به سان ماده خر خوابید در غست

چو . . . ادم ماده خر ار، کره بفکند

[...]

اگر آبی رحم در چشم دشمن

بچشم دوست گلنار ملیسم

سپیدی روی من نور الهی

که در دین مرد یکرنگم نه پیسم

وگر پیرم چو شهوتراند باید

[...]

به می خواران فتادم از قضا دوش

نبود اندر میان تار و ترنگی

بناگه تا ترنگان از درآمد

یکی کنگی فرو ژولیده دنگی

ربابی در برش چون کشتی نوح

[...]

خائی گنده ترسا پرستی

در اسلام را بر خود ببستی

چه دست آویز داری اندر اسلام

زناری در میان آویز دستی

بمستی بر سر حمدان نشستی

[...]

قوامی همچنین بد ساز ماندی

اسیر خرزه یک تاز ماندی

در این یکماهه چندان ایر خوردی

که از دیگر غذاها باز ماندی

در حجره به روی دوستان بر

[...]

خر خمخانه را جودان بماندست

وگر ماندست جو کو تا بخاید

بسنگ هجو من دندان شکستست

که بی بیطار بیخش برنیاید

سرش از سهمناکی شد بانسان

[...]