گنجور

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۱ - د‌ر ستایش رواق منور امام ثامن ضامن السلطان علی بن موسی الرضا علیه‌الآف التحیة و الثناء و تاریخ سال تعمیر و نگارش آن

 

زهی به منزلت از عرش برده فرش تو رونق

زمین ز یُمن تو محسود هفت‌کاخ مطبَّق

تویی‌ که خاک تو با آب رحمت است مخمر

تویی‌که فیض تو با فر سرمدست ملفّق

چو دین احمد مرسل مبانی تو مشید

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۶ - در مدح شاهزاهٔ آزاد‌ه هلاکوخان بن شجاع السلطنه

 

مخسب ای صنم امشب بخواه بادهٔ روشن

بیار شمع به مجلس بریز نقل به دامن

بکش ترانهٔ دلکش بنه سپند بر آتش

بسوز عود به مجمر بسای مشک به هاون

مخور چمانه‌چمانه ‌سبوسبو خور و خم‌خم

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۵ - د‌ر مدحت جناب حاج میرزا آقاسی رحمه ا‌لله می‌فرماید

 

ز خلق خواجهٔ عالم ز رای مهتر دوران

معطر آمده‌ گیتی منور آمده‌ کیهان

بهینه بندهٔ ‌گیهان خدای و خواجهٔ عالم

مهینه مهدی معجز نمای و هادی دوران

درون چنبر حزمش قرار تودهٔ غبرا

[...]

قاآنی
 

قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹

 

دلم به‌ زلف تو عهدی که بسته بود شکستی

میان ما و تو مویی علاقه بود گسستی

ز شکل آن لب و دندان توان شناخت که‌ یزدان

ز تنگنای عدم آفرید گوهر هستی

حدیث طول امل را نمود زلف تو کوته

[...]

قاآنی
 

قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲

 

مگر دریچهٔ نوری تو یا نتیجهٔ حوری

که فرق تا به قدم غرق در لطافت و نوری

مرا تو مردم چشمی چه غم که غایبی از من

حضور عین چه‌ حاجت بود که عین حضوری

گمان برند خلایق که حور بچه نزاید

[...]

قاآنی
 

قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴

 

به رنگ و بوی جهانی نه بلکه بهتر از آنی

به حکم آنکه جهان پیر‌ گشته و تو جوانی

ستاره‌ای نه مهی نه فرشته‌ای نه گلی نه

که هرچه گویمت آنی چو بنگرم به از آنی

که‌ گفت راحت روحی نه راحتی که بلایی

[...]

قاآنی
 

قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶

 

گرم ز لطف بخوانی ورم به قهر برانی

تو قهرمانی و قادر بکن هر آنچه توانی

گرم به دیده زنی تیر اگر به سینه ننالم

که‌‌ گرچه آفت جسمی و لیک راحت جانی

نیم سپند که لختی برآتشت ننشینم

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷

 

حکایتیست مرا از که از کسی که بود او

چه کار داری برگو بکن سوال بفرما

ز اسم گویمش آری ز رسم نیز بدیده

که‌ باشد او علی عسکر کنون ز شغلش‌ بسرا

حجابم آ‌ید غربیله خوب نیست بیان کن

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۳

 

گدای راه‌نشین گر کند تصور شاهی

اثاث پادشهانش شود چگونه میسر

نه هرکه را که درافتد به دل خیال خلافت

برند باجش بر در نهند تاجش بر سر

در آن محال که وهم و گمان مجال ندارد

[...]

قاآنی
 
 
sunny dark_mode