گنجور

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

شنیده ایم که خون کرده ای هدر مارا

شکایت از تو نبردیم پیش کس یارا

میان دایره عارض تو نقطه خال

نموده صورت معنی جمال زیبا را

نظر به سینه آئینه شکل خود می کن

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

برفت آن مه بی مهر از کنار امشب

کنم ز جان و تن و عمر خود کنار امشب

بدین امید که گیرم عنان مرکب او

پیاده رفتم و آن ماهرو سوار امشب

برفت یار و من اندر قفاش رخت حیوة

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

ز چشم ساقی و تاب شراب و بانگ رباب

به روز و شب همه افتاده ایم مست و خراب

رفیق صادق و یار موافق ار نبود

رفیق رطل شرابست و یار غار کباب

اگر رقیب گریزد ز کلک ما چه عجب

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

ببین که عشق تو افروخت آتش اندر آب

مراست کشتی تن غرق اشک همچو حباب

هوای کوی تو از سر نمیرود ما را

هزار، بار شویم آب اگر، به شکل حباب

زبی حسابی ابنای روزگار افسوس

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

ز روی، تا مه من زلف پر زتاب گرفت

هزار نکته روشن بر آفتاب گرفت

غراب شب بر زلف وی آشیان دارد

که صبح ناز سپید آن سیه غراب گرفت

شراب بیغش ساقی فزود مستی من

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸

 

مرا که دل حرم خاص جاودانه تست

مکن خراب خدا را که خانه خانه تست

مرا ز خویش چو بیگانگان مران ای دوست

که این گهر به خدا قابل خزانه تست

کسی که پای سر فرقدان نهاد از فخر

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳

 

هر آنکه واقف دم نیست بی شک آدم نیست

نه آدم است هر آنکس که واقف دم نیست

ز جسم رایحه روح می کن استشمام

چه حاصل است ز روحی که او مجسم نیست

بروب خانه دل پاک از محبت غیر

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

معاشران به خدائیتی ثواب کنید

حدیث نغز مرا، زینت کتاب کنید

عنان پیش رخ از شه پیاده است وزیر

گرفته سخت و سبک پای در رکاب کنید

به کار صلح که طراح خیر و فلاح

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

دلم چو صعوه به زلف تو آشیان دارد

که آشیانه سیمرغ زیر، ران دارد

امید دانه خالت به دام زلف کشید

خوش است دام که این دانه در میان دارد

دهان تنگ تو چون غنچه هر زمان بشکفت

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

هر آنکه جامه جان در محبتی بدرید

به قد و قامت خود خلعت شرف ببرید

حسود ما همه خر مهره داشت ما همه در

ازو خرید به خروار و کس ز ما نخرید

چمان چو من بگذر، زان چمن که گرگ در اوست

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

 

سرای میکده را گو همیشه باز کنید

دری جز این در اگر باز شد فراز کنید

کنید سجده به خم پس ز می وضو سازید

نماز را بگذارید و جان نیاز کنید

حقیقت است اگر در دل است در گل نیست

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

اسیر سنبل زلف تو گلعذارانند

خمار نرگس مست تو هوشیارانند

تو آن گلی که ز تاب رخت به گلشن دهر

سخن بر آن همه چون لاله داغدارانند

جفا و جور و تطاول ز ما دریغ مدار

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱

 

مئی که باده وصل تو در، دماغ کند

دهان خم چو گشاید مرا سراغ کند

کسیکه آتش عشقش بسوخت سرتاپا

جبین و سینه و بازو، بهل که داغ کند

به پیش روی تو، بر خویش ننگرد یوسف

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲

 

مرا قلم سخن از غیب و علم غیب کند

کجاست آنکه در این نکته شک و ریب کند

چنان ز، خم بسبو کرده باده پیرمغان

که خاکروبی میخانه را صهیب کند

گذار باد بهار، ار، ز زلف جانان است

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵

 

دو، روز مطرب و ساقی گر اتفاق کنند

وفاق در، می و خون در، دل نفاق کنند

حصار شهر مخالف ز ترک پر آشوب

حجاز پر، زنوا، شور، در عراق کنند

شب و خیال ز سیم رباب و پرده تار

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵

 

اگرچه رشته مشروطه را سری است دراز

بیا، به کوتهی ای چرخ کینه جو پرداز

ببین به ساحت ری کز نهیب توپ و تفنگ

تگرگ مرگ، زا بر بلا ببارد باز

به کوه هیکل خاصان ببین فراز و نشیب

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

تو هر چه ناز کنی ما اگر کنیم نیاز

نیازمند تو هستیم ناز میکن ناز

ز کعبه راه به کوی تو می توان بردن

از آنکه قنطره ای بر حقیقت است مجاز

حدیث عشق بر پیر عقل بردم دوش

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸

 

مسلم است مرا فقر و نعمت افلاس

که طبع من نکند هیچکس به غیر قیاس

مرا که هست پر از باده رقیق عتیق

چه غم که نیست ز، زرجام یا ز سیمم کاس

سکندر آب بقا را ندید می دانم

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

نسیم صبح توئی جبرئیل نام از من

به طاق ابروی مردان رسان سلام از من

اگر که از من گمنام نام پرسد یار

ز بعد سجده شکرانه بر تو، نام از من

اگر ز قتل من آن دوست را به دل هوس است

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲

 

نسیم صبح به عالم زمن سلام رسان

پس از سلام تو این بهترین پیام رسان

به بزم مردم دانا چو بگذری زنهار

تو این پیام به خوبان زخاص و عام رسان

بگو که فصل بهار است و جشن جمشید است

[...]

حاجب شیرازی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode