گنجور

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲

 

بیا که نوبت مستی عشق و شرب مدام است

از آتشی نه زآبی که در صراحی و جام است

بدان شمایل دلکش اگر ببزم خرامد

حدیث ناصح مشفق بیک نگاه تمام است

نوید وصل دلم میرسد ز عارض و زلفش

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱

 

مثال این تن خاکی و خاک، آب و حباب است

بیار باده که بنیاد روزگار بر آب است

خروش ناله ی مرغان زچشم نرگس بستان

ببرد خواب و دریغا که خواجه باز بخواب است

زبان سوسن پیغام یار گوید و شادم

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵

 

بهار و موکب منصور شه ردیف هم آمد

شکست تو به قرین نیز با شکست غم آمد

بظاهر ار ستمی شد زدی بباغ، کرم بود

که این کرامت گلشن ز فیض آن ستم آمد

ز چهره پرده برافکن که عهد جلوه ی گل شد

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸

 

هوای خود چو نهادم رضای او چو گزیدم

جهان و هر چه در او جز بکام خویش ندیدم

گمان بام توام بود هر کجا که نشستم

سراغ دام توام بود هر طرف که دویدم

بطایران دگر هم قفس مرا چه پسندی

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵

 

نوید لطف همی میرسد نهفته بگوشم

چه مژده ها که همی میدهد زغیب سروشم

مجال نطق نمیداد دوش بانگ سروشم

گمان انجمن این کز غمی ملول و خموشم

چرا خموش نباشم میان جمع که هر سو

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴

 

به یاد نیست جز اینم که من به یاد تو باشم

جز این مراد ندارم که بر مراد تو باشم

چو یاد غمزده غم آورد از آن نپسندم

به خود غمی که مبادا غمین به یاد تو باشم

غمت مباد اسیری اگر به دام تو میرد

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴

 

اگر ره است و اگر بیره از قفای تو باشم

اگر بدم من اگر نیک از برای تو باشم

همین بس است که بر من ز روی لطف ببینی

که من نه در خور اندیشه ی لقای تو باشم

بکرده های صواب است امید شیخ و بمن بین

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱

 

زتست پای گریزم ز تست دست ستیزم

هم از تو با تو ستیزم هم از تو در تو گریزم

بعجز خویش نبردیم هست با تو و نازت

وگر نه خشم تو داند که من نه مرد ستیزم

پس از نگاه بسویم اشارتی کن از ابرو

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱

 

نه جا بسایه ی شاخی نه پا بحلقه ی دامی

نه پر شکسته بسنگی نه بر نشسته ببامی

بسی عجب نبود گر قرار هست و شکیبت

که از دیار حبیبت نیامدست پیامی

تمام سوخته دودی نداشت بر سر آتش

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷

 

چرا چو ابر نگریی چرا چو باد نکوشی

چرا بروز ننالی چرا بشب نخروشی

نشسته بیخود و غافل ز کار اول و آخر

که از چه چشم گشودی و از چه دیده نپوشی

بدین بطالت و عطلت بدین جهالت و غفلت

[...]

نشاط اصفهانی
 
 
sunny dark_mode