گنجور

شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱

 

جاء البرید مبشرا من بعد ما طال المدا

ای قاصد جانان تو را صد جان و دل بادا فدا

بالله اخبرنی بما قد قال جیران الحمی

حرف دروغی از لب جانان بگو بهر خدا

یا ایها الساقی أدر کأس المدام فانها

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶

 

آنانکه شمع آرزو در بزم عشق افروختند

از تلخی جان کندنم، از عاشقی واسوختند

دی مفتیان شهر را تعلیم کردم مسئله

و امروز اهل میکده، رندی ز من آموختند

چون رشتهٔ ایمان من، بگسسته دیدند اهل کفر

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم

 

شد وقت آن دیگر که من ترک شکیبائی کنم

ناموس را یکسو نهم، بنیاد رسوائی کنم

چندان بکوشم در وفا کز من نپوشد راز خود

هم محرم مجلس شوم، هم باده پیمائی کنم

تو خفته و من هر شبی در خلوت جان آرمت

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

آنان که شمع آرزو در بزم عشق افروختند

از تلخی جان کندنم از عاشقی واسوختند

دی مفتیان شهر را تعلیم کردم مساله

و امروز اهل میکده رندی زمن آموختند

چون رشته ی ایمان من بگسسته دیدند اهل کفر

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

از حال خود آگه نیم لیک اینقدر دانم که تو

هر گاه در دل بگذری، اشکم زدامان بگذرد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

افغان برآید هر طرف کان مه خرامان در رسد

کآو از بلبل خوش بود چون گل به بستان در رسد

آمد خیالت نیمشب، جان دادم و گشتم خجل

خجلت بود درویش را بیگه چو مهمان در رسد

امروز میرم پیش تو تا شرمسار من شوی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول

 

جاء البرید مبشرا

من بعد ما طال المدی

ای قاصد جانان ترا

صد جان و دل بادا فدا

بالله خبر نی بما

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

افغان برآمد از هر طرف

کان مه خرامان در رسد

کآو از بلبل خوش بود

چون گل به بستان در رسد

امروز میرم پیش تو

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش اول

 

غم بامن و من با غمش خو کرده ام ای مدعی

لطفی بباید کردن و ما را به هم بگذاشتن

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول

 

گروهی نشینند با خوش پسر

که ما پاکبازیم و صاحب نظر

زمن پرس فرسوده ی روزگار

که بر سفره حسرت برد روزه دار

از آن تخم خرما خورد گوسفند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

ای خاک بوسی درت مقصود هر صاحب دلی

بردن به خاک این آرزو مشکلتر از هر مشکلی

شیخ بهایی
 
 
sunny dark_mode