گنجور

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

ز کمان ابروی دل‌نشین، چو خدنگ غمزه رها کنی

سزد ار به تیر بهای او، دو هزار خون به خطا کنی

تو ز هر طرف که کشی کمان، کنمت سپر تن ناتوان

که مباد بر دل دیگران، رهی از مراوده وا کنی

کشم آن‌چه ناز توانمت، گاه پیش غیر نخوانمت

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۹ - وله ایضا رحمه الله

 

شه کبریا منشا توئی که امیر عز مجلّلی

به تو زیبد عرش جلال حق که به تاج قدس مکلّلی

چو نخواست حق ز کمال خود نظری به سوی مثال خود

بگرفت پیش جمال خود ز هویت تو سینجلی

لمعات نخله موسوی نفخات خلقت عیسوی

[...]

نیر تبریزی
 
 
sunny dark_mode