گنجور

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۴ - شاخک شمعدانی

 

تو ای بی‌بها شاخک شمعدانی

که بر زلف معشوق من جا گرفتی

عجب دارم از کوکب طالع تو

که بر فرق خورشید مأوا گرفتی

قدم از بساط گلستان کشیدی

[...]

رهی معیری
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۳۳ - بزم زهره

 

تو ای آتشین زهره کز تابناکی

فروزان کنی بزم چرخ کهن را

برون افکنی از پی دل‌فریبی

از آن نیلگون جامه، سیمینه‌تن را

به روی تو زان فتنه شد خاطر من

[...]

رهی معیری
 
 
sunny dark_mode