کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۴ - وله ایضا
ای مقادیر فضل و افضالت
بیش از اندازۀ بیان رهی
اندرین روزها که گشت هوا
نا خوش و سرد هم بسان رهی
بس که هر دم ز لشکر بهمن
[...]
کمالالدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - وله ایضا یمدحه
ای بهمّت بر از فلک جایت
چشم گردون ندیده همتایت
ماه منجوق قبّۀ اعظم
نعل یکران چرخ پیمایت
نقش بند و گره گشای جهان
[...]
کمالالدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۱۲ - و قال ایضاً فی مرثیة الصّدر السّعید جلال الاسلام طاب مثواه
دل بر احوال روزگار منه
رنج بر خود باختیار منه
گل مقصود نشکفد زین خار
خویشتن را تو خیره خار منه
دشمن تست نفس امّا ره
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۴ - وله ایضا
منعما شکرهای انعامت
بزبان قلم نیاید راست
دوش در انتظار وعدۀ تو
یک دم باشد زنیست تا هست
هر کرا لقمه در گلو گیرد
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۶
دوش ناگاه نعره یی بر خاست
که دگر باره جنگ کرانست
مرگ دیدم بمرگ تا زنده
که همی باز گشت نتوانست
با یکی از هنروران که بر او
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۷
از چه می افتد از برای خدای
آخر این قدر می توان دانست
کاثر هر قران که نحسان راست
خاص در جامع سپاهانست
و آنچه از افتران سعدینست
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۱ - و قال فی وصف البناء
..... از ارم لطیف ترست
کعبۀ فضل و قبلۀ هنرست
گنبد او کلاه کیوانست
گرچه از روی وضع مختصرست
در ره پایداری ارکانش
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۲ - و قال ایضاً
ای زمین تو آسمان زحل
آستان تو قبله گاه امل
سقف مرفوع و خانۀ معمور
با وجود تا ضایع و مهمل
روی آئینه های گردون را
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۵ - وقال یصنف فصد الممدوح
ای بزرگی که همت تو شکست
بر دل و پشت چرخ دون آورد
قدر از راستی انصافت
سقف افلاک راستون آورد
هرکه آورد رو بخصمی تو
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۷ - و قال
هیچ صحبت مباد با عامت
که چو خود مختصر کند نامت
صحبت عام در بهشت ، آباد
مرگ بهتر ، که مرگ عامی باد
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۲ - وقال ایضاً
هرچه آن از مراسم سخن است
روزگارش گذاشتست بمن
زان چه حاصل ، چو روزگار دمی
نگذارد همی مرا بسخن
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۳ - و قال ایضاً
آنچنان گشتهای نهان پس ریش
کز تو جز چشم هیچ چشم ندید
به جز از ریش مرد ریک تو کس
سپر گاو راز پشم ندید
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۵ - ایضاً له
هر کرا قربت تو بیشترست
دانک او از همه درویشترست
وانک او دورترست از برتو
بعنایت ز همه پیشترست
دست چپ گرچه بدل نزدیکست
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۷ - ایضاًله
بس پراکنده و پریشانم
ره فراکار خود نمی دانیم
هیچ جرمی نکرده محبوسیم
بی اوامی اسیر زندانیم
همجو خفاش روزکور همه
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۸ - ایضاً له
ای ز وصف مکارمت قاصر
هر فصیحی و مدحتآرایی
تویی آنکس که در دیاکرم
چشم عقلت ندید همتایی
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۲۹ - ایضاً له
خیز تا زار و گریه برگیریم
خوش بگرییم و یه در گیریم
نوحه های جگر خراسش کنیم
چون بپایان رسد ز سرگیریم
سرتابوت خواجه بازکنیم
[...]
کمالالدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۱ - وله ایضا فی صفتها
ای ز احکام همچو رویین دز
دست وهم از گشادنت عاجز
طرفه معشوق و گونة عاشق
از درون صامت از برون ناطق
گاه چون نرگسی سرافگنده
[...]
کمالالدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۲ - و قال ایضاً فی هجو شهاب الدّین عمر اللنبانی (مثنوی)
تا زبانم بکام جنبانست
در ثنای رئیس لنبانست
چه رئیس؟ آن خسیس پرتلیس
مایهٔ ظلم و سایهٔ ابلیس
از بخیلی نکرد آن بازَن
[...]