گنجور

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۴۸ - فصل در مذمّت مرائی و ریائی

 

صفت آنکه داردش حق دوست

هر چه جز حق بود همه بت‌اوست

دان که آنجا که شرط بندگی است

بهترین طاعتی فکندگی است

تا تو خود را نیفکنی زاول

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۴۹ - اَلَّذینَ یَذْکُرونَ اللهَ قیاماً و قُعوداً وَ عَلَی جُنوبِهِم‌ْ

 

باش پیوسته با خضوع و بکا

روز و شب در میان خوف و رجا

باش با نفس و قهر خود قاهر

دار یک رنگ باطن و ظاهر

از برای قبول خاصه و عام

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۰ - شرف المؤمن استغناؤه عن الناس

 

جهد آن کن که سرفراز شوی

وز در خلق بی‌ نیاز شوی

بر در این و آن به هرزه مپوی

وز در خلق آبروی مجوی

عزت از حضرت خدای طلب

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۱ - فصل فی ترک الدنیا والاعراض عنه

 

ای سنایی‌ زجسم و جان بگسل!

هر چه آن غیر اوست زان بگسل!

صنعت شعر و شاعری بگذار

دست از گفت و گوی هرزه بدار

بیش از این در ره مجاز مپوی

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۲ - فصل فی ذکر القلب والتخلص فی العقل

 

اندرین ملک پادشاه‌، دلست

در ره سدره بارگاه دلست

کالبد هیچ نیست عین‌، دلست

ساکن «‌بین اصبعین» دلست

قابل نقش کفر و دین است او

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۳ - انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون

 

کاف و‌نون چون به یکدگرپیوست

شد پدید آنچه بود و باشد و هست

هر چه موجود شد زامرش دان

پیشتر عقل آمد آنگه جان

اثر فیض اوست نامحصور

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۴ - فصل فی التسلیم

 

لطف او هر که را دلالت داد

آخرش هدیهٔ هدایت داد

قهرش آن را که بد مقالت کرد

هدف پاسخ ضلالت کرد

زشتی و خوبی وکم و بیشی

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۵ - کل یوم هو فی شأن

 

این مثل در زمانه معروف است

که عملها به وقت موقوف است

باش راضی بدانچه او دهدت

گر همه زشت‌، ورنکو دهدت

نیک و بد نفع و ضر و راحت ورنج

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۶ - فصل فی البلا

 

عاشقان را غذا بلا باشد

عاشقی بی بلا کجا باشد

لقمه از سفرهٔ بلا خوردند

می‌زمیخانهٔ رضا خوردند

هرکه را در جهان بلا دادند

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۷ - اذا اراد الله بقوم خیراً ابتلاهم‌، فصل فی الضحی والبکاء

 

تا توانی به خنده لب بگشای

سردندان به خنده در منمای

خندهٔ هرزه آبروی برد

راز پنهان میان کوی برد

با پسر اینچنین مثل زد سام

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۸ - کَثْرَةُ الضَّحَکِ تُمیتُ القَلْبَ

 

بر تو بادا که خیره کم خندی

ور بخندد کسی تو نپسندی

هیچ دانی غرض از این‌ها چیست‌؟

هر که خندید بیش‌، گریست

در جهانی دهان ز خنده ببند

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۹ - فصل فی الصبر والشکر

 

هر که را داد ایزدش توفیق

صبر و شکرش بود همیشه رفیق

این بکاهد بلا و محنت را

وان فزاید غنا و نعمت را

صبرتلخ است ازو بود حرجت

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۰ - الایمان نصفان‌، نصفه صبر ونصفه شکر

 

وقت ضر و عنا دل صابر

گاه نفع و غنا زبان شاکر

صبرو شکری همی نمای به نقد

تا خطابت کنند «نعم العبد»

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۱ - فصل فی العافیه

 

در جهان هر چه هست عاریت است

بهترین نعمتش عافیت است

هست اندر جهان جسمانی

عافیت ملکت سلیمانی

هر که در عافیت بداند پست

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۲ - فاستقم کما اُ‌مرت‌، و من تاب معک

 

راستی شغل نیک بختانست

هر کراهست‌، نیکبخت آنست

دل زبهر چه برکسی بستی‌؟

راستی پیشه کن زغم رستی

گر کژی را شقاوتست اثر

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۳ - در تنبیه غافل و مذمّت جاهل

 

طلب صحبت خسان نکنی

تکیه بر عهد ناکسان نکنی

که نکردست خس‌، وفا با کس

سگ به گاه وفا به از ناکس

گر رخ ناکسان نبینی به

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۴ - الوحدة خیر من جلیس السوء‌، والجلیس الصالح خیر من الوحده

 

دوستیت مباد با نادان

که بود دوستیش کاهش جان

این مثل زد وزیر با بهمن

دوست نادان بتر زصد دشمن

بشنو این نکته راکه سخت نکوست

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۵ - اولئک کالانعام بل هم اضل واُ‌ولئک هم الغافلون

 

رنگ و بویی که در جان بینی

گر همه سود وگر زیان بینی

صلح با عدل و جنگ باستم‌است

با بدی نیک و با نشاط غم است

رهروان را ازآن چه نفع وچه ضر

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۶ - خسر الدنیا و الآخرة ذلک هو الخسران المبین

 

آن شنیدی که از سر سوزی

گفت عیسی به همرهان روزی

زین جهان دل به طبع بردارید

مهر او جمله کینه انگارید

که جهان زودسیر و بد مهر است

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۷ - وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلّا وارِدُها کانَ علی رَبِّکَ حَتْماً مَقْضیّاً

 

روزی از روزها به راهگذر

خرکی بر دکان آهنگر

از قضا می‌گذشت با هیمه

شرری جست از یکی نیمه

هیمه آتش گرفت یکسر سوخت

[...]

سنایی
 
 
۱
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۳۲
sunny dark_mode