گنجور

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - در بیان کفش و مسحی ملا به لایی صابون غوطه خوردن و به خلیفه عرض کردن

 

ای فلک قدر روز و شب باشند

پاسبان تو آفتاب و قمر

دستگیر تو چار یار بود

با تو پشت و پناه پیغمبر

گلشن دولتت بود سرسبز

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶۱

 

ای فدای تو عز و جاه همه

آستان تو سجده گاه همه

سوی درگاه توست راه همه

ای به درماندگی پناه همه

کرم توست عذرخواه همه

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۲۶۰ - کاغذ گر

 

بدن آن نگار کاغذ گر

کاغذ مهر کرده را ماند

سیدای نسفی
 
 
sunny dark_mode