×
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸
مرحبا مرحبا برای هلالا
آسمان را نمای کل کمالا
چند ازین پرده ز آفتاب برون آی
جان ما را بخر ز دست خیالا
اندر آی اندر آی تا بشناسیم
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲
ای صبا، بوسه زن ز من در او را
ور برنجد، لب چو شکر او را
چون کسی قلب بشکند که همه کس
دل دهد طره دلاور او را
زان نمیرند کز نظاره رویش
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۳۹
ترک من ترک من گرفت و خطا کرد
جامه ی صبر من برفت و قبا کرد
همچو زلف سیاه سرکش هندو
بر سر آتشم فکند و رها کرد
صبح رویش بدید و سوره ی و الشمس
[...]