مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۳
من که حیران ز ملاقات توام
چون خیالی ز خیالات توام
به مراعات کنی دلجویی
اه که بیدل ز مراعات توام
ذات من نقش صفات خوش توست
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۴
من از این خانه به در می نروم
من از این شهر سفر می نروم
منم و این صنم و باقی عمر
من از او جای دگر می نروم
خاکیان رو به اثر آوردند
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۳
رو قرار از دل مستان بستان
رو خراج از گل بستان بستان
کله مه ز سر مه برگیر
گرو گل ز گلستان بستان
سخن جان رهی گفتی دوش
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۴
مات خود را صنما مات مکن
بجز از لطف و مراعات مکن
خرده و بیادبیها که برفت
عفو کن هیچ مکافات مکن
وقت رحم است بکن کینه مکش
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۵
ای به انکار سوی ما نگران
من نیم با تو دودل چون دگران
سخن تلخ چه میاندیشی
ای تو سرمایه جمله شکران
بر دل سوختهام آبی زن
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۶
به شکرخنده ببردی دل من
بشکن شکر دل را مشکن
دل ما را که ز جا برکندی
به تو آمد پر و بالش بمکن
بنگر تا به چه لطفش بردی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۲
به حریفان بنشین خواب مرو
همچو ماهی به تک آب مرو
همچو دریا همه شب جوشان باش
نی پراکنده چو سیلاب مرو
آب حیوان نه که در تاریکی است
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۷
ز کجا آمدهای میدانی
ز میان حرم سبحانی
یاد کن هیچ به یادت آید
آن مقامات خوش روحانی
پس فراموش شدستت آنها
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۸
آنچ در سینه نهان میداری
درنیابند چه میپنداری
خفته پنداشتهای دلها را
که خدایت دهدا بیداری
هر درخت آنچ که دارد در دل
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۹
ای خیالی که به دل میگذری
نی خیالی نی پری نی بشری
اثر پای تو را میجویم
نه زمین و نه فلک میسپری
گر ز تو باخبران بیخبرند
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳۰
تو چرا جمله نبات و شکری
تو چرا دلبر و شیرین نظری
تو چرا همچو گل خندانی
تو چرا تازه چو شاخ شجری
تو به یک خنده چرا راه زنی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۳
غدرالعشق فزلت قدمی
مزجالفرقة دمعی بدمی
و حنیالقلب بما اورثنی
ندما فی ندم فی ندم
کرة الحجب وجودی و نی
[...]
مولانا » فیه ما فیه » فصل بیست وچهارم - شخصی درآمد فرمود که محبوبست
سایهی شخصم و اندازهی او
قامتش چند بوَد ؟ چندانم
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
زهره دارد حوادث طبعی
که بگردد به گرد لشکر ما
ما به پر میپریم سوی فلک
زانکه عرش است اصل و جوهر ما