گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۶

 

زیر بال است پناهی که مراست

شمع بالین بود آهی که مراست

کیست با من طرف جنگ شود؟

اشک و آه است سپاهی که مراست

آه سرد و نفس سوخته است

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۷

 

خود به خود چشم تو در گفتارست

بیخودی لازمه بیمارست

با حدیث لب جان پرور او

بوی گل چون نفس بیمارست

رزق اهل نظر از پرتو حسن

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴۵

 

فلک از ناله ما نرم نشد

کجروان سخت کمان می باشند

با قلم راز ترا چون گویم

دل سیاهان دو زبان می باشند

تا دم باز پسین اهل نظر

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۶۳

 

تحفه طور شراری داریم

نذر آیینه غباری داریم

گرچه در دست نداریم گلی

در جگر بوته خاری داریم

گو خزان صحن چمن پاک بروب

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲ - قطعه (در) تاریخ

 

چون به الهام الهی، گرداند

نام خود خسرو جمجاه، صفی

بر سر مسند جم بار دگر

کرد آرام به دلخواه صفی

زین جلوس دوم نامی، یافت

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode