گنجور

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۷ - در وصف خود و انتقاد از بی هنران

 

ازچهل سال فزون شد که به شیرین سخنی

من چو خورشید در اقطار جهانم مشهور

آن سرافیل نفس سوخته ام کزتف دل

می دمد از گلوی خامهٔ من نفخهٔ صور

بالد از تربیت نالهٔ من شعلهٔ شوق

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۳ - در مذمّت گرما

 

در جهنمکده هند که از تاب هوا

شعله ور چون پر پروانه بود، بال ملخ

دارد افسرده تو را، شعبده چرخ حزین

چه توان کرد کنون، ماهیت افتاده به فخ

بس که گرم است هوا، آید اگر دمسردی

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۸ - صحبت ناجنس

 

دارم آزرده دلی، تنگ تر از دیدهٔ میم

شده ام داغ درین دایره چون نقطه جیم

نشد از شش جهتم راه گشادی پیدا

آه از آن زر، که فتد در گره بخل لئیم

دارم از الفت تن شکوه، که نیکو گفتند

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۹ - در تفاخر ۱

 

شاعر و شعر شناسان، قلمم را به زبان

رفته ابطای حقی گاه و گه ابطای یلی؟

گاه در طول کند صف شکنی، گاه به عرض

ذوالفقار کف خصم افکن کرار علی

گر گذارد قدمی سوی چپ و راست، سزاست

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۰

 

یاسمین بنده شود چاک گریبان تو را

برگ گل جزیه دهد، شقّهٔ دامان تو را

زاهد، این خرقه به دوشم خنکیهای تو داد

کرد پشمیهٔ من، فکر زمستان تو را

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۶۶

 

خاک آسوده، چو سیماب شد ازگریهٔ ما

آستین، حلقهٔ گرداب شد از گریهٔ ما

آنقدر نیست که بر دیدهٔ دشمن ریزیم

خاک این غمکده نایاب شد، ازگریهٔ ما

چه عجب گر فلک، از زاری ما گردد نرم؟

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۷۵

 

کاش بیرون فتد از سینه دل زار مرا

کشت نالیدن این مرغ گرفتار مرا

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۷۶

 

ای که در کشتن عشاق درنگ است تو را

نیم بسمل شده مگذار که ننگ است تو را

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۸۱

 

گذرد گرم ز دل، آه سحرگاهی ما

باربر جاده نگردد، قدم راهی ما

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۰۹

 

نشئهٔ فیض، در آب و گِل درویشان است

جام جم، کاسه گدای دل درویشان است

ما برین در نه عبث تکیهٔ دولت زده ایم

صدرکونین، در منزل درویشان است

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۱۴

 

روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست

در بر این آینه را، آینه سیمایی هست

پای آوارگیم، رهبر دامن نشود

گر بجز کوی تو، پنداشته ام، جایی هست

وسعت آباد دل، افتاده حزین در پیشت

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۱۹

 

مستمع گر نکند فهم، غم اینم نیست

سیر چشم سخنم، رغبت تحسینم نیست

زاده ی دل، همه حوران بهشتی نسبند

ذوق آرایش گفتار، در آیینم نیست

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۲۰

 

مدتی شد که در این بزم سخن سازی نیست

گوش چندان که دهم، زمزمه پردازی نیست

یا رب از زخم دلم زحمت مرهم بردار

غیر این روزنهٔ فیض، در بازی نیست

آنکه یک عمر، در این تنگ قفس داشت مرا

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۲۲

 

نتوانست به موی کمر یار آویخت

ورنه پرگالهٔ دل، بر مژه بسیار آویخت

دل خون گشتهٔ پر داغ مرا چیست گناه؟

لاله، جایی که به آن گوشهٔ دستار آویخت

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۲۹

 

عشق در سینهٔ من، لاله‌ستان‌ها دارد

دل خون گشته ز داغ تو نشان‌ها دارد

همه کس، گرچه یقین کرده که پیمان‌شکنی

دل مسکین به وفا باز گمان‌ها دارد

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۳۷

 

تپش سینهٔ ما، بانگ درایی دارد

جادهٔ نالهٔ ما راه به جایی دارد

فیضی از میکدهٔ چشم تو برده ست مگر

جام آیینه، می هوش ربایی دارد

زیر تیغ تو به من دولت جاوید رسید

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۵۱

 

آتشی گرمتر از آتش محرومی نیست

نخل حسرت، چقدر آرزوی خام کشید

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۵۳

 

در طمع، کام دل بی بصران می باشد

دیدهٔ کور، به دست دگران می باشد

رهنوردی که نه بر مرکب عقل است، سوار

همچو خر بنده، به دنبال خران می باشد

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۵۵

 

خون من تیغ تو آندم که به خاک افشاند

رشحه ای کاش بر آن دامن پاک افشاند

ثمر عالم ایجاد جز این نیست، که صبر

جگری خون کند و دیده به خاک افشاند

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۸۱

 

همّت آن است که در پیش کرم، دون نشود

کف من از گهر آبله ممنون نشود

من جگر تشنهٔ آن تیغم و او صرفه شعار

دم آبی ندهد، تا دل من خون نشود

حزین لاهیجی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
sunny dark_mode