صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۱۴
عرق شرم مرا فرصت نظاره نداد
دیده خون میخورد آنجا که نگهبانی هست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۱۵
رسم است که از جوش ثمر شاخ شود خم
ای پیر، ترا حاصل ازین قد دو تا چیست ؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۴۱
نفس سوختهٔ لاله، خطی آورده است
از دل خاک، که آرام در آنجا هم نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۴۳
نه همین موج ز آمد شد خود بی خبرست
هیچ کس را خبر از آمدن و رفتن نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۴۴
دل نازک به نگاه کجی آزرده شود
خار در دیده چو افتاد، کم از سوزن نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۵
در بیابان جنون سلسلهپردازی نیست
روزگاری است درین دایره آوازی نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۶
سر زلف تو نباشد سر زلف دیگر
از برای دل ما قحط پریشانی نیست !
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۶۰
چه ز اندیشه تجرید به خود میلرزی ؟
سوزنی بود درین راه، مسیحا برداشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۶۱
دل ز جمعیت اسباب چو برداشتنی است
آنقدر بار به دل نه که توانی برداشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۶۴
آن که گریان به سر خاک من آمد چون شمع
کاش در زندگی از خاک مرا بر میداشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۶۵
بر سر کوی تو غوغای قیامت میبود
گر شکست دل عشاق صدایی میداشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۶۶
بی خبر میگذرد عمر گرامی، افسوس
کاش این قافله آواز درایی میداشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۷۷
زلف مشکین تو یکعمر تامل دارد
نتوان سرسری ازمعنی پیچیده گذشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۸۳
من گرفتم که قمار از همه عالم بردی
دست آخر همه را باخته میباید رفت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۸۴
خم چو گردد قد افراخته میباید رفت
پل برین آب چو شد ساخته میباید رفت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۸۷
جان به این غمکده آمد که سبک برگردد
از گرانخوابی منزل سفر از یادش رفت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۰۴
عیش امروز علاج غم فردا نکند
مستی شب ندهد سود به خمیازه صبح
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۱۱
نیست امروز کسی قابل زنجیر جنون
آخر این سلسله بر گردن ما میافتد!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۱۲
حسن در هر نگهی عالم دیگر گردد
به نسیمی ورق لاله و گل بر گردد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۱۳
دم جان بخش نسیم سحری را دریاب
پیش ازان کز نفس خلق مکدر گردد