گنجور

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۱۰

 

مجمر سینه ز دوریت به تاب است امشب

وز غمت صبر به دل نقش بر آب است امشب

در هوای نمک لعل و می دیده مست

دل که در آتش عشق تو کباب است امشب

گل رخسار تو نقش است و چنان در دیده

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۱۴

 

گرچه اسباب طرب پیش من امشب نه کم است

شادیم بی گل روی تو همه درد و غم است

داب ارباب محبت نبود آسایش

لذت عاشق دل سوخته اندر الم است

به امید سر خود پای منه در ره عشق

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۱۶

 

گرچه اسباب طرب پیش من امشب نه کم است

شادیم بی گل روی تو همه درد و غم است

داب ارباب محبت نبود آسایش

لذت عاشق دل سوخته اندر الم است

به امید سر خود پای منه در ره عشق

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۱۸

 

این چه نام است کزو سکه دین یافت رواج

شد ازو مملکت کفر و ظلالت تاراج

بندگانش همگی خرقه صد پاره به بر

پای بر تارک گردون و در آزرم ز تاج

بر رخ قلزم امکان و وجوب ار نشدی

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۲۱

 

کیست این کز نگهی رهزن صد جان باشد

هر زمان جلوه کنان بر سر میدان باشد

خسروانه چو پی گوی دواند گلگون

سر حد کوه کنش در خم چوگان باشد

حور از عکس رخش دست ز حسن خود شست

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۳۱

 

دل پراکنده شد از یاد دلارامی باز

لاله وش شد جگر، از داغ گل اندامی باز

داده ام جان به خیال لب شور انگیزی

دل ربوده ز کفم شیفته بادامی باز

شکرین خنده بتی برده به غارت دینم

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۳۲

 

بازم افتاد به دل داغ نگاری که مپرس

لاله زاری است پر از لاله عذاری که مپرس

گشته جان صید بت تازه شکاری که مگوی

شده دل بسته فتراک سواری که مپرس

تا غبار فتن انگیخته در دور قمر

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۴۰

 

باز شد دل به درون نائره افروز فراق

چون دهم شرح غم و غصه جانسوز فراق

خوابم از دیده و صبر از دل و تاب از تن شد

وای من گر همه زینسان گذرد روز فراق

بسکه در آرزوی وصل توام غرق خیال

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۵۰

 

نشتر فولاد یا مژگان دلدار است این

نشات می یا نگاه چشم بیمار است این

ژاله بر گل یا خوی خجلت ز شرم روی دوست

یا عرق بر جبهه شوخ ستمکار است این

کلک مانی ریخت بر برگ سمن مشک ختن

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » قصاید » در مدح یکی از امیران

 

خواهم از نظم ده لیل و نهار

مدد مدحت شه گرچه نیاید به شمار

آنکه در رزم دلش خنده کند بر فولاد

وانکه در بزم کفش طعنه زند بر ابحار

آنکه در منقبتش ایزد بی چون گویاست

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۷

 

این چه خاک است کزو رایحه جان آمد

خس و خارش به نظر سنبل و ریحان آمد

همچو مرغی که پس از هجر به گلزار رسد

دلم از شادی او سخت به افغان آمد

شوره خاکی است کزو سر نزده شاخ گیاه

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۱۳

 

ای سراسیمه قهر تو سپهر دوار

گرنه طاقی، ز چه نه طاق فلک رای مدار؟

توامان وار کنی جمع به هم آتش و آب

شاهد حال بود فی الشجر الاخضر نار

هست با حکم تو آسان تر هر کار که هست

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » مخمسات » شماره ۳ (مخمس بر غزل مولانا جامی)

 

گرچه در صورت ذرات جهان جلوه گری

گاه در حور نماینده و گه در بشری

لیک چون ذات تو از زنگ حدوث است بری

نه بشر خوانمت ای دوست نه حور و نه پری

این همه بر تو حجاب است، تو چیز دگری

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » مفردات (معما به نامهای خاص) » شماره ۷

 

دلربائی است مرا، نیم نگاهش چو می است

در دل نه، نود و نه چون نهی نام وی است

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » مفردات (معما به نامهای خاص) » شماره ۸

 

خالدا کرد فلک قد ترا خم، یعنی

که ازین در به یقین وقت بردن رفتن تست

خالد نقشبندی
 
 
sunny dark_mode