گنجور

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

ساقی از ورع کیشان، مطرب از خموشان است

بی صفاتر از مسجد، بزم دردنوشان است

چاک پیرهن بگشا، قبلهٔ نیاز من

کعبه در سر کویت، از پلاس پوشان است

چنگ عاشقان ساز است، نغمهٔ عبث چه زنی؟

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

می به بزم ما امشب، از رمیده هوشان است

نی ز بی نواییها، کوچه خموشان است

رگ چو شمع می سوزد، در تنم ز تشنه لبی

آب سرد تیغی کو، خون گرم جوشان است

چشم مست اگر باشد، زهد پارسایی کیست؟

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۲

 

حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی

رهزن دل و دین شد، چشم نامسلمانی

آفت مسلمانی، زلف دین براندازش

زیر هر شکنجش دل، دیر و پیر رهبانی

دیده ام به خونریزی، غمزه و نگاهش را

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۹ - در تاریخ فوت اسوهٔ عارفان میر محمّد تقی رضوی خراسانی

 

تا ز عالم فانی، عارف زمان رفته

از تن جهان گویی، عمر جاودان رفته

هر که پیشوا دارد، نور شمع ایمان را

بر سرای ظلمانی، آستین فشان رفته

بهر سال تاریخش، خامه ام نشان می جست

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۶۵

 

آب دیده ام خونین، آهم آتشین باشد

عاشقم به کام دل، عاشق این چنین باشد

طعنه بر گنه کاران، ای بهشتیان مزنید

جنّت بنی آدم، حسن گندمین باشد

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۶۰

 

حاصلی که خرمن شد ، نذر خوشه چین دارم

برق اگر سری نکشد، آه آتشین دارم

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode