گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۸۷

 

اخترانند آسمانشان جایگاه

هفت تابنده دوان در دو و داه

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۸۸

 

سوس پرورده به می بگداخته

نیک درمانی زنان را ساخته

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۸۹

 

پر بکنده، چنگ و چنگل ریخته

خاک گشته، باد خاکش بیخته

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۰

 

نزد تو آماده بدو آراسته

جنگ او را خویشتن پیراسته

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۱

 

سنجد چیلان بدو نیمه شده

نقطهٔ سرمه به یک یک برزده

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۲

 

هست از مغز سرت، ای منگله

همچو رش مانده تهی از کشکله

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۳

 

بهترین یاران و نزدیکان همه

نزد او دارم همیشه اندمه

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۴

 

پس بیو بارید ایشان را همه

نی شبان را میش زنده، نی رمه

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۵

 

جای کرد از بهر بودن کازه‌ای

زان که کرده بودشان اندازه‌ای

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۶

 

گفت: ای من، مرد خام کل درای

پیش آن فرتوت پیر ژاژخای

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۷

 

بینی و گنده دهان داری و نای

خایگان غر، هر یکی همچون درای

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۸

 

پیسی و ناسور کون و گربه پای

خایه گر داری تو، چون اشتر درای

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۹

 

آبکندی دور و بس تاریک جای

لغز لغزان چون درو بنهند پای

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۰

 

زشت و نافرهخته و نابخردی

آدمی رویی و در باطن بدی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۱

 

من سخن گویم، تو کانایی کنی

هر زمانی دست بر دستی زنی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۲

 

دستگاه او نداند کز چه روی؟

تنبل و کنبوره در دستان اوی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۳

 

شو، بدان گنج اندرون خمی بجوی

زیر او سُمجی است، بیرون شد بدوی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۴

 

چون یکی جغبوت پستان‌بند اوی

شیر دوشی زو به روزی دو سبوی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۵

 

خم و خنبه پر ز انده، دل تهی

زعفران و نرگس و بید و بهی

رودکی
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode