×
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » پیام بانو به تهمورث
در بر بانو، زن و مردی فقیر
برده بودند از بنی آدم اسیر
آن جوان زن، نام او میشایه بود
شوهر او میشی پر مایه بود
هوشمند و تیز ویر
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » گفتن حدیث عشق پریزاد
از پری بانو، رسولی ارجمند
زی تو آید، ای شهنشاه بلند
دیو زادی، گربزی، خودکامهای
هدیهها آرد برت با نامهای
تا رهاند شه ز بند
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » پاسخ شاه به پیام پریبانو
پیشکار اهرمن دیو فریب
خند خندان با دو چشمان اریب
خودی از فیروزه بر سر شاهوار
تکمهٔ زر بر قبای زرنگار
همره یکدسته دیب
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » جنگ تهمورث با دیوها » شگفتی تهمورث از دیدن کنیزان
دید تهمورث چو بر آن دوکنیز
گفت با شیدسپ کای پیر عزیز
این دو دختر را جمالی بیمرست
یا پری خود ز آدمی زیباتر است
همچو من بنگر تو نیز
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۹ - زینت مرد
زینت مرد به عقل است و هنر
نی به پوشاک وجلال و فرّهی
دیدهام دانشورانی با خرد
در لباس ژنده چون عبد رهی
نیز دیدم سفلگانی بی کمال
[...]