گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

دلبرا عیدت خوش و فرخنده باد

لعلت از عیش و طرب در خنده باد

گر زند خورشید لاف همسری

با تو، از روی مهت شرمنده باد

چون حباب سرخ در جام شراب

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

آن خمیری را کز آب سلسبیل

با دم عیسی سرشته جبرئیل

دست مریم گشته بیرون ز آستین

پخته زاو نان و برنج و زنجبیل

بوده از شهد شکر در مصر جان

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۲

 

آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

ارمغان بر ناصرالدین شاه شد

خیمه ای کز ارتفاع و عرض و طول

اطلس گردون بر او کوتاه شد

در فضائی ساختندش استوار

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۹ - خطاب به خازن عدلیه

 

خازن صندوق عدلیه شدی

تا بداند مؤمن و گبر و جهود

کز برای مرده ات تا بیست پشت

اندرین صندوق جز لعنت نبود

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۸ - ماده تاریخ قنات نوین نیر الدوله در مشهد

 

در زمان شهریار دادگر

«شه مظفر» خسرو گیتی ستان

داور مشرق زمین «سلطان حسین »

آنکه رایش پیرو اقبالش جوان

«نیر دولت » که از انوار او

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۲

 

ای مجیرالسلطنه از سعدالملک

دفتری دارم ز سر تا پا گله

گر بگوئی بنده را کز دامنم

دست برکش چون نیم او را لله

پاسخت این است کاندر شرع ما

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۲

 

گفت آذرباد مهر اسپنتمان

هرکرا این پنج شاد از بعث و نشر

شرم یزدان و شکوه مردمان

بیم دوزخ مهر جان امید حشر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۵

 

ماند در طوفان حیرت همچو نوح

رفته در نار محبت چون خلیل

عاقبت از همت والای دوست

جسته ره در مقصد دل بیدلیل

بر طبق بنهاده جان بی اختیار

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳

 

ای مجیر السلطنه ای جان پاک

ای مقامت برتر از این آب و خاک

شکوه ها باشد مرا از بن عمت

زخم او را چاره سازد مرهمت

این نه سعدالملک نحس الملک بود

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶

 

این چه . . . الملک بود ای نور چشم

که نباشد در کلاهش هیچ پشم

هر چه کتبا یا شفاها نزد وی

رفتم و در ناله افتادم چو نی

مرمرا نامد جوابی زین خصوص

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲

 

بشنو از من داستان مختصر

رو در آن مجلس بیفکن یک نظر

فرقه ای گرم غزلخوانی شده

مست حق در بزم روحانی شده

رو بر آن در کن که هرگز بسته نیست

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۱

 

باری اندر دین چو من حیران شدم

درهمه راه و رهی پویان شدم

اهل حق را بود پیرو مرشدی

با نشان و خوب و پاک از هر بدی

نام او شیخ نظر پیش از علی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۴۳

 

چشم مستت شوخی آغازد همی

وز نگاهی کار ما سازد همی

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اصطلاحات علم رمل » شمارهٔ ۸ - ایضا

 

از جماعت اولین نقطه ستان

بر سر شکل طریق اندر نشان

تا طریقت عتبة الداخل شود

شکل لحیان بعد از آن حاصل شود

بعد از آن آن نقطه باز آور بجای

[...]

ادیب الممالک
 
 
sunny dark_mode