امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - در مدح سلطان شرف الدین یوسف
همچو مهر از خاور و باد از ختن
دیشب آن سنگین دل سمین ذقن
سحر در بادام و معجز در بیان
آب حیوان در لب و جان در دهن
لؤلؤ و مرجان و جزعش را غلام
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - تجدید مطلع
کای سر زلف ترا شب در شکن
در شبت روزست، در روزت فتن
ماهت اندر مشک و روز اندر شبست
مشک اندر ماه و سنبل بر سمن
گر بود برگ سمن بدر منیر
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - حضرت جان پرور دستور شاه
حضرت جان پرور دستور شاه
ای باستحقاق گیتی را پناه
ای براق وهم با ارشاد فکر
بر سپهر قدر تو نابرده راه
وی ز تاب مهر تو خورشید روی
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶
ای خداوندی که دائم پیر چرخ
همچو دولت در هوای جاه تست
خاک درگاهت، امامی، بنده وار
چون فلک در سایه درگاه تست
زنده گردانش که جانش در جهان
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۲
ای جهانت بر جهانداری دلیل
وی خدایت بر خداوندی گواه
وی ز مهر سایه ات خورشید روی
در جهان، آورده هر روزی پگاه
هم جهان جاه را انصاف و امن
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱
زلف اندر تاب چینی دیگرست
کفرت اندر زلف دینی دیگرست
از زمرد خاتم لعل ترا
تا خط آوردی نگینی دیگرست
کو دلی دیگر که دست عشوه ات
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵
ترک من دل بردن آئین می کند
بر من بیدل ستم زین می کند
گرد ماه از مشک خرمن می زند
مشک را بر ماه پرچین می کند
چشم مستش پرده ی جان می درد
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰
از نسیم زلفش ای باد سحر
گر خبر داری چرائی بی خبر
چند پیمائی هوا بر کوی او
گر گذر داری ز گردون بر گذر
سایه زلفش سواد چشم تست
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳
دوش جام وصل جانان خوردهام
بادهها از ساغر جان خوردهام
جای آن است ار نگنجم در جهان
زآن که جام از دست جانان خوردهام
جان همینازد ز لفظ عذب من
[...]