گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۶

 

شکوه مهر خامشی می‌خواست گیرد از لبم

ریختم در شیشه باز این بادهٔ پرزور را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۷

 

ریشه‌ی نخلِ کهن‌سال، از جوان، افزون‌تَر است

بیش‌تر دل‌بستگی باشد به دنیا، پیر را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۸

 

در دل آهن کند فریاد مظلومان اثر

ناله از زندانیان افزون بود زنجیر را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۹

 

کشور دیوانگی امروز معمور از من است

من بپا دارم بنای خانهٔ زنجیر را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷۱

 

دیدن گل از قفس، بارست بر مرغ چمن

رخنهٔ زندان کند دلگیرتر محبوس را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷۳

 

این زمان، در زیرِ بارِ کوهِ مِنّت می‌روم

من؛ که: می‌دزدیدم از دستِ نوازش، دوش را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷۴

 

یا خم می یا سبو یا خشت یا پیمانه کن

بیش ازین در پا میفکن خاکسار خویش را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷۶

 

هر سر موی تو از غفلت به راهی می‌رود

جمع کن پیش از گذشتن کاروان خویش را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷۷

 

کاش وقت آمدن واقف ز رفتن می‌شدم

تا چو نی در خاک می‌بستم میان خویش را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۰

 

خیرگی دارد ترا محروم ورنه گلرخان

همچو شبنم از هوا گیرند چشم پاک را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۱

 

این زمان بی‌برگ و بارم ورنه از جوش ثمر

منت دست نوازش بود بر من سنگ را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۲

 

کم نشد از گریهٔ مستانه، خواب غفلتم

سیل نتوانست کند از جای خود این سنگ را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۳

 

با تهی‌چشمان چه سازد، نعمتِ روی زمین؟

سیری از خرمن نباشد، دیده‌ی غَربال را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۹۰

 

دل چو شد افسرده، از جسم گرانجان پاره‌ای است

رنگ برگ خویش باشد میوه‌های خام را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۹۲

 

بوسه را در نامه می‌پیچد برای دیگران

آن که می‌دارد دریغ از عاشقان پیغام را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۹۸

 

نیست ممکن راه شبنم را به رنگ و بو زدن

این کشش از عالم بالاست مجذوب مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳

 

می‌شوم گل، در گریبان خار می‌افتد مرا

غنچه می‌گردم، گره در کار می‌افتد مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴

 

بس که دارم انفعال از بی‌وجودیهای خویش

آب گردم چون کسی از خاک بردارد مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۲

 

وادی پیموده را از سر گرفتن مشکل است

چون زلیخا، عشق می‌ترسم جوان سازد مرا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۳

 

می‌کنم در جرعهٔ اول سبکبارش ز غم

چون سبو هر کس که بار دوش می‌سازد مرا

صائب تبریزی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۴۷
sunny dark_mode