گنجور

وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

یار اگر با ما ز راه لطف بنشیند دمی

در جوارش در شود شادان که دارد همدمی

همچو غمگینی که بهر خویش خواهد غمگسار

دل ز هجر یار مجروح است و جوید مرهمی

اهل رازی کو که با او باز گویم راز دل

[...]

وحدت کرمانشاهی
 

وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

یاس را هرگز مباد ای دوست در دل ره دهی

زان که در این راه می‌افتی به چاه گمرهی

نا امیدی می‌کند محرومش از الطاف حق

گر کسی را نیست از الطاف یزدان آگهی

از عدم یک گام نبود بیش تا ملک قدم

[...]

وحدت کرمانشاهی
 
 
sunny dark_mode