گنجور

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در تهنیت عید مولود

 

مرحبا عیدی که در آن شد ز رحمت فتح باب

یعنی از برج نبوت سر برآورد آفتاب

مرحبا عیدی که در آن ز امر رب‌العالمین

رحمه للعالمین برداشت از صورت نقاب

مرحبا عیدی که در آن چون دل صاحبدلان

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در منقبت امام‌المتقین حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

اختران را گرچه یک اندر شمار است آفتاب

لیک در آن جمع فرد از اقتدار است آفتاب

گردد او گرد خود و انجم بگردش لاجرم

در میان اختران دائر مدار است آفتاب

این که می‌بینی قراری نیست در سیارگان

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح امیرالمؤمنین امام المتقین حضرت علی علیه‌السلام

 

آنکه می‌گوید مؤثر بهر این آثار نیست

راستی از نعمت انصاف برخوردار نیست

کی توان گفتن شود موجود بی موجد پدید

نقش بی‌نقاش نبود خانه بی‌معمار نیست

دست استادی بگردش آورد پرگار را

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در مدح فاتح خیبر خواجه قنبر حضرت علی علیه‌السلام

 

با وجود اینکه دارد طوبی و کوثر بهشت

از تو با این قامت و لب کی بود خوشتر بهشت

نیست هرگز دلگشاتر از بهشت عارضت

هرچه باشد دلکش و جانبخش و جانپرور بهشت

داری از قد طوبی از رخ حور و از رخ سلسبیل

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در تهنیت عید مولود صفدر بدر و حنین ابی‌الحسنین علی علیه‌السلام

 

در حریم کعبه شاه انس و جان آمد پدید

آنکه مقصود دو عالم بود آن آمد پدید

حکمران آسمان اندر زمین شد جلوه‌گر

پادشاه لامکان اندر مکان آمد پدید

ذات مطلق کان برون بود از مکان و از زمان

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

دهر پیر امروز باز از نوجوانی می‌کند

ذره‌سان خورشید رقص از شادمانی می‌کند

بر فراز سدره با پیک خدا روح‌الامین

مرغ بخت خاکیان هم‌آشیانی می‌کند

جان حق‌جویان مهجور به محنت مبتلا

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - قصیده در مدح حضرت مولی‌الموالی علی علیه‌السلام

 

غیر انسان هرچه باشد ظل انسان است و بس

معنی انسان همانا شاه مردان است و بس

هست هستی فی المثل جسمی که در وی جان علیست

وین بود روشن که بود جسم از جان است و بس

هرکه خود را سوخت بیباکانه چون پروانه دید

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - تنقید از حاسدین و مناقب علی ابن ابیطالب علیه‌السلام

 

من که نی تدلیس در محراب و منبر میکنم

نی بخلوت میروم آن کار دیگر میکنم

بی‌سبب خصمی همی ورزند با من حاسدین

کز چه رو مداحی آل پیمبر میکنم

آنچه میگویند در حق من امروز از عناد

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح ساقی سلسبیل مرشد جبرئیل علی (ع)

 

دست یزدان دستیار مصطفی بازوی دین

نیست جز مشکل گشا دست امیرالمؤمنین

آفتاب صبح اول آنکه چون از کعبه تافت

ساخت عالم را منور تا بروز واپسین

مرتضی شاه ولایت آنکه از شاگردیش

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - توسل به حلال مشکلات و کشتی نجات

 

چشم لطفی سوی ما بهر خدا کن یا علی

درد ما را ظاهر و باطن دوا کن یا علی

دل بجان آمد ز وسواس اندر این دار مجاز

جان ما را با حقیقت آشنا کن یا علی

چون رضای حق رضای تو است ای مجلای حق

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - غدیریه

 

ای مه بی‌مهر من ای مهر و ماهت مشتری

وی دو صد چندانکه مهر ازمه ز مهرت برتری

گاه عیش است و طرب‌نی موسم حزن و کرب

خلخی رویا بساغر کن شراب خلری

کرده بستانرا بهار از خرمی رشگ بهشت

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - مولودیه در مدح شهاب الثاقب حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

مجلس ما را چه جای ساغر و صهباستی

کامشب از خمخانه حق جان قدح پیماستی

هرچه بینی هرکه بینی مست بینی کاین سرور

در همه تنهاستی نی در من تنهاستی

جسم مست و روح مست و خاک مست افلاک مست

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - در تهنیت عید مولود حضرت اباعبدالله (ع)

 

خوش هوای فرودین امسال روح افزاستی

دل گشا و گیتی افروز و جهان آراستی

عید خوش فر جوانی داده بر دهر کهن

کانبساطی تازه در هر پیر و هر برناستی

مرحبا بر مقدم نوروز کز ره چون رسد

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۵ - در تهنیت عید مولود - در ماه رجب ۱۳۳۹ هجری‌قمری

 

مرحبا للعید فی‌العید الشریف فی‌الشریف

خاصه فصل فرودین و ویژه از بعد خریف

با غزلخوانی ظریف و با دلارامی لطیف

با دلارامی لطیف و با غزلخوانی ظریف

اعتکاف اندر گلستان جست باید ای حریف

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۹ - تضمین غزل گلزار علیه‌الرحمه

 

چون ظهور از مغرب آنمهر جهان آرا کند

عالمی روشن بنور طلعت زیبا کند

آسمان را کی رسد تا ناز از بیضا کند

آنحجازی ماه من چون پرده از رخ واکند

آفتاب و ماه را از نور خود رسوا کند

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

زاهدا کمتر نصیحت کن من دیوانه را

در من افسون در نگیرد بس کن این افسانه را

مدتی شد بی نصیب از سنگ اطفالم دریغ

امتیازی نیست دیگر عاقل و دیوانه را

از جدائی نی عجب گر من چو نی دارم نوا

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

ناصح از بیماری عشق از چه بیم آری مرا

خوشتر از صحت بود این گونه بیماری مرا

تا در این بیماریم از بی پرستاری چه باک

میکند بیماری از شفقت پرستاری مرا

تا گرفتارم به عشق آزادم از کون و مکان

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

گر نبینم روزی آن مهر جهان افروز را

تیره تر از شب ببیند چشم من آن روز را

دل به شوق تیر مژگانش کشد از دیده سر

تا مگر گردد هدف آن ناوک دل دوز را

خواست تا خلق جهانش بندهٔ فرمان شوند

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

دور کن یکدم ز خود جهل هوی اندیش را

چشم خودبین باز کن بنگر خدای خویش را

چند روزی هم مسلمان شو ببر فرمان حق

چند فرمان می‌بری این نفس کافر کیش را

چند بهر مال دنیا می‌دهی عقبی به باد

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

پایهٔ آمال محکم در جهان کردن چرا

خویش را غافل ز مرگ ناگهان کردن چرا

خلقت باغ جنان بهر تو شد ای بیخبر

اندرین ویرانه چون جغد آشیان کردن چرا

پای لنگ و راه دور و تن ضعیف وتوشه کم

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode