با همه نیرنگ، تاکی گفت و گوی سادگی؟!
خودفروشی چند، با این دعوی آزادگی؟!
خاکساران را، در آن درگاه قرب دیگراست
سجده گاه خلق شد، سجاده از افتادگی
بی نشانان بیشتر درد سر از کثرت کشند
کعبه را برگرد سرگردند، از بی جادگی
لاف رعنائی زند، گر سرو پیش قامتش
دارد آن سرو روان در خدمتش استادگی
با زبان سبزه گوید دانه در خاک این سخن:
نیست غیر از سرفرازی، حاصل افتادگی!
نشأه دردی طلب واعظ، که گردی دلنشین
نیست حرمت شیشه را در محفل از بی بادگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بندگی کردن پسندیده است با آزادگی
سرو را خط امان شد از خزان استادگی
صد بهار تازه رو را سرو شد شمع مزار
می کشد از چشمه سار خضر آب آزادگی
می شود هر کس به مقدار تواضع سربلند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.