روشنایی از شب وصل تو اندوزد چراغ
سوختن از آتش هجر تو آموزد چراغ
گر چراغ چهره ها از غازه میگیرد فروغ
غازه از گلگونی رنگ تو افروزد چراغ
نام رویش گر برم، تا شام کاهد آفتاب
ور ز رنگش دم زنم، تا صبحدم سوزد چراغ
خودنمایی حسن را، در پرده کردن خوشتر است
جامه از فانوس از آن بر خویشتن دوزد چراغ!
از شرر آتش، ز شبنم گل، عرق ریزد برش!
جز خجالت زآن گل عارض چه اندوزد چراغ؟!
بهر پاس گنج غم واعظ ز بیم دزد خواب
تا سحر در خانه چشم از نگه سوزد چراغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.