ای خوشا عزلت، که گردیم از در دلها خلاص
ما ز روی مردم و، مردم ز روی ما خلاص
هست تا دل با غم عالم سرو کارش، بجاست
کشتی از رفتن نگردد هرگز از دریا خلاص
روی آسایش نمی بیند دل پر آرزو
خانه زنبور، هرگز نیست از غوغا خلاص
میرسد از پی برات خط بنقد طاقتم
تا زدست انداز زلفش، میکنم خود را خلاص
در قیامت هم مکن واعظ خلاصی آرزو
تا نسازی خویش را ز اندیشه دنیا خلاص
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.