در دیده تاب نیست دگر طفل اشک را
یاد تو کرده شوخ مگر طفل اشک را
غافل نمیشود نفسی از مکیدنش
پستان مادر است جگر طفل اشک را
در کوچه نشاط مبادا که گم شود
مگذار هیچگه ز نظر طفل اشک را
در مهد بیقراری دل نیست طاقتش
گیریم در کنار مگر طفل اشک را
می پرورد بخون دل از مهربانیش
درد تو مادر است پدر طفل اشک را
واعظ شود چراغم روشن ازو مگر
زان پرورم بخون جگر طفل اشک را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.