آتش حسنش، کمان عشق را طیار کرد
حرف تمکینش، زبان راتیغ لنگردار کرد
بیزبانی در دو گیتی مایه آسودگی است
از زبان خود را ترازو زیر چندین بار کرد
کوته از پیری نگردد آرزوهای دراز
صبح نتواند بره خوابیده را بیدار کرد
انفعال جرم باشد توبه در پیش کریم
گردش رنگی تواند کار استغفار کرد
در ره گفتار شد گنج روان عمر صرف
واعظ اکنون بایدت گنجی گرفت و کار کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه فروردین جهانرا از در دیدار کرد
ابر فروردین زمین را پر بت فرخارکرد
باد گویی نافه های تبتستان بردرید
باغ گویی کاروان شوشتر آوار کرد
گلبن سرخ آستین صد ره پر یاقوت کرد
[...]
آن همه دعوی که اول عقل دعوی دار کرد
دید چون رویت به عجز خویشتن اقرار کرد
رنج بیداری شبهای غم روشن نبود
خفته بودم پیش ازین، هجر توام بیدار کرد
سجه گر زنار شد بر مشکن، ای پرهیزگار
[...]
حسن روی حور جنت را فلک اظهار کرد
چون رخ خوب تو دید از کعبه استغفار کرد
وه چه کافر بود آن کز دیر مست آمد برون
بهر قیدم رشته تسبیح را زنار کرد
باغبان تا کرد تشبیه دهانش غنچه را
[...]
باز شمعم خانه روشن، کوری اغیار کرد
عاقبت دود چراغ شب نشینان کار کرد
صد هزاران عاشق گل گشت و کس آهی نزد
مدعی از زخم خاری شکوه بسیار کرد
در سر بازار حسنش گل خریداری نیافت
[...]
شمع، دوش از ناله من گریه بسیار کرد
غالبا سوز دل من در دل او کار کرد
حال دل می داند آن شوخ و تغافل می کند
این سزای آنکه سر عشق را اظهار کرد
ناله من این همه زان ماه خوش رفتار نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.