گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
واعظ قزوینی

چه پیش خلق گشایی دهان برای طلب؟

که موج ریختن آبروست جنبش لب

مجو، ز گرمی دونان دوای درد، که هست

هزار مرتبه جانکاه تر ز گرمی تب

چو فضله ییست که زاییده از غذای لطیف

هرآنکسی که مباهات میکند بنسب

ز برگ سیلی استاد برگ پیوند است

که میدهد ثمر اعتبار نخل ادب!

ترا که خون رعیت بجای رنگ حناست

چگونه دست توانی کشیدن از منصب

بیا که آینه دل ز زنگ غم واعظ

جلا دهیم به خاکستر سیاهی شب