گنجور

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۴۵ - فی تفصیل العلل و بیان‌الامراض

 

سکته از انسداد بطن دماغ

که تمامی نیابد استفراغ

بشنو از من تو حدّ و وصف حریف

خوردن و خارش زبان لطیف

وسم از او خشونتی که بود

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۴۶ - در طبیبان نادان گوید

 

این نمودیم حدّ این پنجاه

کرد باید کنون سخن کوتاه

حکما جمله حدّ این امراض

این نهادند بر سواد و بیاض

از اطباء عام این ایّام

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۴۸ - فی صفة الافلاک

 

فلک تاسع است بر ز افلاک

کین فلکها بود درو چو مغاک

فلک ثامن است جای بروج

واندر آن هفت را دخول و خروج

فلک سابع است آنِ کیوانست

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۴۹ - فی صفة‌السّعد والنّحس من‌الکواکب السبعة

 

دو ازین هفتگانه نحس نهند

در همه وقتها بَد و تبهند

دو ازو در نهاد مسعودند

فاعل خیر و منبع جودند

دو از این معتدل به خیر و به شر

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۵۰ - در بیان طبایع چهارگانه

 

جوهر آتش است بعد از هفت

که ازو دل بخست و زهره بکفت

بعد از آتش فضا و جوِّ هوا

که زوی تا به مرکز است ملا

بحر اخضر سوم نتیجهٔ اوست

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۵۱ - در صفت بروج دوازده‌گانه

 

حمل و ثور و پیکر جوزا

سرطان و اسد دلیل بقا

خوشهٔ خاک و کفّهٔ میزان

عقرب مائی و زنار کمان

جدی خاکی و دلو و حوت بهم

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۵۲ - در شرف و وبال و صعود و هبوط کواکب گوید

 

شرف آفتاب در حملست

شرف ماه گاو بی‌جدلست

راس را خانهٔ شرف جوزاست

سرطان آنکه مشتری را جاست

شرف تیر خوشه آمد و پس

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۵۳ - فی تسویة البیوت

 

اختراعی چنین هرآنکه نهاد

راه در داد و لیک در نگشاد

خلق را جمله کرد سرگردان

وآنچه کرد از عمل تبه کرد آن

شخص گاهی که در شمار آید

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۵۴ - التمثیل فی احوال المنجّم الجاهل عندالملک العالم

 

بود وقتی منجّمی کانا

همچو اهل زمانه نابینا

پادشاهی ورا به خدمت خواند

گاه و بی‌گاه پیش خود بنشاند

پادشا مر ورا سؤالی کرد

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۵۵ - صفة مقادیر ابروج والکواکب السیّارة

 

غافلند این منجّمان از کار

نیست در کارشان دل بیدار

همه را زرق و حیلت است آلت

نیست از علم و حلمشان عدّت

شمس کز کرّه هست در مقدار

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۵۶ - در حق مردم و آدمی گوید

 

پس از آدم هر آنچ ز آدم زاد

آدمی خوانمش به اصل و نژاد

نتوانم که گویمش مردم

زانکه در سرِ این سخن مردم

مردمی عالمی دگر باشد

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۱ - در عذر گوید

 

بنده در پیش شاه دین‌پرور

عقل در جل کشید و جان بر سر

پیش شه نامد این جهان خورده

چون نسیم بهار بی‌خرده

بنده چون ملک و عدل شاه بدید

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲ - اندر خط و قلم و کاغذ و خاطر گوید

 

از دل آبستن است خامهٔ من

زان همی گِل خورد چو آبستن

کز همه چیز تیره و روشن

نکند آرزو چو آبستن

سایه باید ز گل چو در ارمم

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۴ - فی افتخار نفسه علی اهل عصره

 

خطر من گهر پریشان کرد

تا که برخاست بانگ بردابرد

در زمانه سخنسرای شدم

تن گفتار را بهای شدم

لیک مدح کسی نگفتم من

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۵ - فی بیان حاله و حسب احواله رحمة‌اللّٰه علیه

 

گر در آورد یافت خلد و نعیم

ورنه جای ویست قعر جحیم

آنکه پهلو همی زند با من

پهلویی را نداند از دامن

شعر من گل محال او خار است

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۶ - فصل اندر ضعف و پیری

 

راکعم کرد روزگار حسود

از پس این رکوع چیست سجود

تا جوانی مددگه من بود

جوی عمرم پر آب روشن بود

آخر از آب من ز پاک بری

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۷ - فصل اندر تبدیل حال

 

بدر بودم شدم هلال مثال

نه بخندند ابلهان ز هلال

چون هلال دوتا شدم باریک

گشت عالم به چشم من تاریک

پنبه از گوش کرد بیرون مرگ

[...]

سنایی
 

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۸ - التمثّل فی‌الاجتهاد

 

ابن خطّاب آن به مردی فرد

کعب احبار ازو روایت کرد

گفت اگر نه ز بهر این سه خصال

بودیی بودمی حیات وبال

کردمی اختیار خود را مرگ

[...]

سنایی
 
 
۱
۸۷
۸۸
۸۹
۹۰
۹۱