ای به بوی تو صبا شیفتهٔ هر چمنی
عطرسایی چو خطت، بی سر و بی پا چو منی
تا شکست از شکن زلف توام شیشهٔ دل
حلقهٔ زلف تو را نام شده دل شکنی
سر و دستار ندارم که گدایان تو را
خوشتر از خلعت شاهی ست کهن پیرهنی
من و گیسوی تو چون روی نمایی تو چنین
بلبل شیفته را یاسمنی یا، سمنی
بعد از این ترک مثل گوی خیالی در عشق
که حدیث تو مثل گشت به هر انجمنی