اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۸۰

جانا سخنان خصم در گوش مکن

پند من مستمند بنیوش مکن

برخاسته ای به خون شهری زن و مرد

بنشین، بشنو، باش تو خاموش مکن