اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۴۰

به بین نشود کس به تکبّر کردن

نتوان به تکلّف شبه را دُر کردن

از برف توان کوزه برآورد ولی

حسرت خورد آن کس به گِه پُر کردن