بابافغانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸

ای با همه در میان وادی با همه یار

وی چون گل و می مدام در دست و کنار

جز تو ز تو نیست جلوه گه در همه حال

موسی ز درخت دید و منصور ز دار