ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۵

حال دل از آن بهانه جو می پرسم

بد حالی دل از آن نکو می پرسم

آشفتگیم به بین که دارم دل را

در دامن خویش و حال او میپرسم