ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱

شوخی که کنون دوری من نپسندد

ترسم آخر کمر به دوری بندد

چو شعله آتشی که در هیمه فتد

چون سوخت مرا به دیگری پیوندد