ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳

هرچند که من ناکس و دونم ای دوست

یک بار ببین که بی تو چونم ای دوست

تو مردمک دیده گریان منی

زان ست که تشنه به خونم ای دوست