ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۵۴

بس که بر دیوار و در هر لحظه افتد عکس داغ

شب که شد در خانه ام صد جای می سوزد چراغ

داغ میکردم چو خون از داغ دل میریزدم

داغ گردد می کشی کش می بریزد از ایاغ