خاطر از زلف تو امروز، پریشان کردم
دیده از فرقت رخسار تو گریان کردم
شکرلله که به یمن شرف دولت عشق
خویش را مالک صد ملک سلیمان کردم
تا مرا سلطنت فقر، به پوشید لباس
من تن خود، به تمنای تو عریان کردم