ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

چون چرخ برافکند ردای زربفت

بنشست به صد حیله و برخاست به تفت

گفتم که مرو چو این بگفتم که برفت

رفتم که دمید صبح و آمد آگفت