جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۵

جانا تو چنین بجنگ با من زچه

گر دوست نئی رواست، دشمن زچه

بی هیچ سبب کشیده دامن را

در خون من سوخته خرمن زچه